جغد بندری
جغد بندری

جغد بندری

اتاقک سرد ارث پدری

نزدیک به پنج سال است که تمامم را در آنجا می‌گذرانم .دوستان زیادی به دیدارم آمده‌اند وکارهای زیادی آنجا کرده‌ام وکرده‌اند و می‌کنم و می‌کنند...

الان نیز جای همیشگی وامن برای من آنجاست ساده‌ترین و بی‌نازترین اتاق دنیا ...

اتاقی که قبل از من مادربزرگم در آن می‌زیسته  که به دلیل شباهت من با شوهرش یعنی پدر بزرگم مرا بسیار دوست می‌داشت وعزیز...

اتاقک سرد ارث پدری تنها آشنای من است وظرافت را اندازه‌ی خدا می‌داند و مرا نیز...

 

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
فاطمه یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:28 ب.ظ http://dey.blogsky.com

چرا گرمش نکردی ؟
نمی خوای یا نمی تونی ؟

به بلاگ اسکای هم خوش اومدی

گرم نه ...اصالت اتاق را می پرستم و هیچ گاه به فکر گرم کردنش هم نخواهم بود سردیش شاید امن است

فرهاد یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:36 ب.ظ http://farhademan.blogsky.com

سلام.امیدوارم موفق باشی

مرسی.

بهشب سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:48 ق.ظ

جای امنیست خواب را برای اولین بار اینجا دیدم .

بالاک چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:15 ب.ظ

حالی خوش باش عمر بر باد نکن

عقرب دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:57 ب.ظ

اتام اگینم. باش؟

سهمار چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:11 ب.ظ

آنگاه
که همه مادر ها
شیرهایشان را حرامت می کنند
پستان های رهایی را بمک
از سینه ارث پدری
و مرا دشنام بده
که شباهنگام بر در نکوبم

دختوو پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:15 ق.ظ

....حتی سرمای ارث پدری ات را تمدید می کنی به روزی که نمی دانم تا درازای رسیدنش به انتها یخ می بندم از سردی امروزت یا دق می کنم از نپوشیدن لباسهای عاریه ای که می خواستم جشنی باشدمان کوچک برای این شروع تازه....

یخ‌ات را آفتابی همیشگی می‌شوم...و همراه آن لباس تنت...من هم می‌رقصم

[ بدون نام ] یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:59 ب.ظ

ما خوو ناکیم چطو بهشب خوو م ایدیدن نادنم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد