جغد بندری
جغد بندری

جغد بندری

دو دوست

زن کنار شوهرش ایستاد و دعوای دوست قدیمی با شوهرش را تماشا کرد. مرد در حالی که داشت دعوای دوست قدیمی زنش را تماشا می‌کرد به این فکر بود که اگه این زن پزشک قانونی برود و طول درمان بگیرد چقدر دیه باید پرداخت کند. بعد از نیم ساعت دعوا و بزن بکوب زن مرد هر دو خسته روی زمین نشستند و مرد به محض اینکه دید از دماغ زنش خون می‌آید فورا او را در آغوش کشید ، پرید  ماشین دربست گرفت و زنش را به درمانگاه برد. زن که دید دوست قدیمی اش را به درمانگاه بردند نگاهی به شوهرش کرد و هر دو براه افتادند.

نظرات 2 + ارسال نظر
امامدادی سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:08 ب.ظ http://www.rahbaremamdadi.blogsky.com

سلام
باعکس تذرج به روزم
منتظرنظرعلمی واصولی شماییم .منتظرم

چو ک سورو یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:48 ب.ظ http://suru.blogsky.com

سلام همشهری

با داستانی کوتاه در باره غلام حعفر اولین هنرمند بخون تپیده هرمزگانی به روز م

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد