منبر پانهو ، از قدیمیترین منبرهای بندرعباس است. این منبر در غرب محله خواجه عطاء (یمبو )* در نزدیکی ساحل واقع شده است ."پانهو" را از بابت همین نزدیکی به آب دریا ، پا نهو به معنای پا در آب میخوانند. این بنا دارای کالبد و فیزیکی تعریف شده حسینیه نیست اما " پانهو " در ایام عزاداری مملو از جمعیت میشد و حضور مردم فضا را تعریف میکرد .در سالهای دورتر این حضور بسیار چشمگیرتر بود به طوریکه هنگام اجرای تعزیه ،بیش از هزار نفر ، برای تماشای این نمایش آئینی گرد میآمدند. به دلیل تنوعی که در بصر ؛جذابیتی که در موسیقی تعزیه و عزای این منبر وجود داشت هرساله محقاقان و عکاسانی بسیاری در میان مردم به تماشای مراسم از منظر خود مینشستند. اما دیروز که از آنجا رد میشدم متوجه اتفاق عجیبی شدم ؛سنج و دمام در منبر سنتی پانهو بندرعباسی!!! اتفاقی که آئین سنتی و موسیقی مذهبی بندرعباس را دستخوش تغییراتی جدی میکند و شاید این همان تغییری باشد که رونق را از پا نهو گرفته. سنج و دمام از آلات موسیقی در دیگر استانهای ایران است که آرام آرام جای موسیقی عزای بندرعباس را میگیرد. از دو سال پیش که پرداخت وامهای چند میلیونی باعث شد بدون در نظر گرفتن کارکرد هیئتهای عزاداری؛ در هر محله چند هیئت کوچک بدون پیشینه بر پا شود؛ صدای سنج و دمام از تمام شهر شنیده میشد؛ و حالا به منبرهای قدیمی بندرعباس هم سرایت کرده است. درحالی که هرمزگان سرشار است از ادوات و موسیقیهای مذهبی و عزاداری. اگر موسیقی را یکی از ارکان فرهنگی بدانیم قاعده این است که موسیقی عزاداری در تمام شهرها به یک شکل اجرا نمیشود و این تنوع یکی از زیباترین نشانههای فرهنگی مذهبی سرزمین ماست که به فراموشی سپرده شده . این مسئلهای است که هر چه زودتر باید فکری به حالش کرد وگر نه یکی از مردمیترین سنتها(سنت دیرین گردهم آمدن مردم) بندرعباس از بین خواهد رفت.
یمبو: محله خواجه عطاء در درون خود به شش محله کوچکتر تقسیم میشود. از شرق به غرب: محله سیاهو.محله چاخور.محله گوربندیو. محله خواجه عطاء. محله حسن لنگییو. محله یمبو
عکس مربوط به مراسم تعذیه محرم امسال منبر پانهو است/مجید جمشیدی
این مساله از چندسال قبل شروع شده است و متاسفانه محدود به شکل و محتوای سنت های مذهبی هرمزگان نیست که در اغلب سنت ها چنین عقب نشینی و از خود باختگی ودیگران را از خود برتر دیدن قابل مشاهده است و سنت های عزاداری یکی از هزاران است.
مساله در فراموشی سنت ها نیست در این است که سنتی دیگر وبا هویتی دیگر جایگزین سنتی کهن می شود کاش فراموشی بود و جایگزینی نبود که فراموشی را می شود احیا کرد اما جایگزنی را چه؟
مثلا:
روستای کریان میناب که در سنتی 300ساله پایگاه تعزیه هرمزگان بوده است امروزه دارای بزرگ ترین دسته زنجیر زنی کشور است!!
البته دوپینگ برخی افراد ونهادها در این رواج بی هویتی را نمی توان انکار نموداما سوال عظیم این است
راستی مارا چه شده است؟
به نظر من این ایام بیشتر جنبه تفریح داره . گرچه میانه ای با مذهب ندارم ولی تغییرات کاملا محسوس است. کاملا" چشم به هم چشمی تو همه چی معلومه از پشت ماشین نوشتن تا نوع عزاداری و نذری دادنا .
برای نمونه شهرداری بندرعباس از نهادهایی است که با تزریق پول مفت بیت المال در ایجاد چنین فضایی نقش داشته است این هم لینکhttp://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1478994
آموزش پرورش ناحیه یک بندرعباس در بلوار امام حسین به عوان عزاداری هر شب این گروه های سنج و دام را دعوت می کرد که تا دل شب فقط بکوبند وبکوبند
کجای این دهل کوبیدن ثواب دارد؟
کجاش فایده دارد؟
کاش عزاداری می کردند در صورتی که فقط صدای سنج و دام بود که بلند بود و هیچ...
حالا این آموزش و پرورش اش است که باید نهادی فرهنگی باشد دیگران را خودتان قیاس کنید
مجید جان.تعجبی ندارد. زمانی که دختران ما جلویل و شلوار بندری خود را با بهایی ناچیز با مانتو و شلوار معاوضه کردند و زمانی که پدر ها و مادر ها گویش بندری را از دهان کودکان خود ربودند و فارسی حرف زدن را نشانه با فرهنگی قرار دادند- زمانی که کارخانه خنجی و عمارت کلاه فرنگی و ...به ویرانه ای بدل کردند معاوضه عزاداری سنتیمان با سنج و دمام که دیگر درد نیست. و سپاس از تو به سبب پرداخت به این موضوع.