جغد بندری
جغد بندری

جغد بندری

تجمع کسبه بندرعباس مقابل استانداری هرمزگان

 

این روزها مغازه است که تعطیل می‌شود. دلیلش را هم اداره تعزیرات گران‌فروشی اعلام می‌کند. مبارزه با گران‌فروشی از روزی شروع شد که استاندار هرمزگان صراحتن دستور مبارزه با گران‌فروشان را اعلام کرد[لینک]. امروز کلی از کسبه بندرعباس جلوی استانداری هرمزگان تجمع کرده بودند تا اعتراض خود را به گوش استاندار برسانند. با یکی از کسبه که صحبت می‌کردم می‌گفت: مثلن ما جنس را ۲۵ هزار تومان می‌خریم و قیمت فروشی که بازرگانی اعلام می‌کند ۲۲ هزار تومان است. البته این یک بخش قضیه است. بخش دیگرش برمی‌گردد به کیسه‌ی بزرگی که بازاریان بعد از تحریم برای مردم دوخته‌اند. درست در ایام دهه پیروزی انقلاب اسلامی هستیم و یک ماه به انتخابات مجلس شورای اسلامی مانده است. همه این‌ها می‌توانند بر روی یک‌دیگر تاثیری به سزا داشته باشند.

نظرات 3 + ارسال نظر
انتشارات اول و آخر شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ق.ظ http://avvaloakhar.persianblog.ir/

سلام
وبلاگ خوبی دارید
خوشحال میشم سری هم به من بزنید

ایسا شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ق.ظ

مصاحبه

س : معرفی
ج : ایسا صادقی هستم . سرپرست و کارگردان گروه نمایش (( تئاتریکال )). تئاتر رو از سال 1372 به صورت غیر جدی شروع کردم اما از سال 1375 با شرکت در کلاس های بازیگری خانه جوان ، تئاتر رو به صورت خیلی جدی دنبال کردم. بعد از اون جذب گروه اندیشه به سرپرستی مرحوم استاد احمد حبیب زاده شدم که تجربه خیلی خوبی بود. به عنوان یه بازیگر هیچ وقت فکر نمیکردم یه روز به نویسندگی و کارگردانی تئاتر فکر کنم .تا اینکه سال 1378 با کمک سید ذبیح موسوی ، تصمیم گرفتیم یه گروه تشکیل بدیم. یه گروه که بتونیم دغدغه های تئاتری خودمون رو آزادانه آفرینش کنیم . یه دفعه چشم باز کردیم دیدیم یه بچه افتاده توی دامنمون .اسمشو گذاشتیم تئاتریکال. این بچه رو تا بیان قبولش کنن خیلی طول کشید.خیلی . اما با اولین محصول تئاتریکال ، همه دیدگاه ها نسبت به ما عوض شد . اون موقع ها شرایط جور دیگه ای بود. به همین راحتی نمیشد اعلام وجود . همه پیشکسوتها در حال فعالیت بودند. استاد احمد حبیب زاده ، استاد علی رضایی ، قویدل ، عطایی، حسن بلوچی ، عبد الرضا بلوچی نژاد، داریوش گرمساری، علی زارعی و ...
حالا دو تا بجه اومده بودند و ادعا میکردند که میتونند در کنار این اساتید ، به عنوان یه گروه جدید ابراز وجود کنند. اولین نگاه ها رو هیچوقت فراموش نمیکنم. همین طور اولین پوزخند هارو. اما خب ، حالا همه چیز فرق کرده و تئاتریکال خیلی وقته که یه وزنه سنگین شده برای تئاتر استان.

س : در مورد نمایشی که می خواید اجرا کنید کمی توضیح بدید.
ج : من و سید ذبیح موسوی بعد از ماجرای تعلیق 2 ساله فعالیت هنری ، به یه تبعید خود خواسته رفتیم. تصمیم گرفتیم این 2 سال رو به خدمت مقدس سربازی بریم. توی این 2 سال، من نمایشنامه(( هابیل و قابیل)) و نمایشنامه(( مگسهای مردار)) رو نوشتم و سید ذبیح موسوی هم نمایش(( بلندترین جای دنیا)) رو نوشت. سال 83 قرار بود نمایش بلندترین جای دنیا رو تمرین کنیم . توی اون سالها تئاتر پرفورمنس و یا تئاتری که بر پایه سکوت و حرکات بدن باشه ، توی هرمزگان شناخته شده نبود و نمایشنامه سید تمام فاکتورهای تئاتر بدن رو داشت. تئاتری که تصویر نقش اصلی نمایش رو بازی میکرد.بنا به دلایلی نمایش هابیل و قابیل رو شروع کردیم .هرچند سید کمی دلخور شده بود چون بعد از یک سال، تئاتر پرفورمنس آروم آروم معرفی شد و سید میگفت ما میتونستیم اولین ها باشیم . ولی من خوشحالم که این نمایش با7 سال تاخیر اجرا شد. چون اون زمان هم متن نمایش و هم شیوه کارگردانی من به این پختگی نرسیده بود. شاید اون زمان اگه اجرا میکردیم کار خوبی از آب در نمیومد. اما امروز به جرات میتونم بگم که (( بلندترین جای دنیا )) از نظر شیوه و تم اجرایی ، نخستین بار هست که در هرمزگان اجرا میشه.

س : در نمایش هایی که از شما دیدم همیشه یک نوع تئاتر خاص رو دنبال میکنید که کمتر در بندر عباس اجرا شده. نمایشهایی که رنگ و بوی تئاتر آرتو داره.کمی توضیح بدید.

ج : من به تئاتر فیزیکال همیشه علاقه مند بودم. دوست داشتم تماشاگرم رو غافلگیر و مبهوت کنم. دوست دارم چیزی رو به تماشگرم بدم که تا حالا ندیده باشه. این فکر همیشه ذهن منو به خودش مشغول میکنه. راه رفته رو همگان رفته اند. من به راهی فکر میکنم که دیگران نرفته باشند. تئاتر آرتو و یا تئاتر شقاوت ، فاکتورهای خودش رو داره و تئاتر من هم فاکتورهای خودش. آدمهای نمایش من هیچوقت سیاه و یا سفید مطلق نیستند. آدمهای نمایش من تناژهای مختلفی از خاکستری هستند. آدمهای من در عین حال که دست به خشونت میزنند اما با عاطفه اند. احساس دارند .گریه میکنند. عاشق میشن . از طرف دیگه ، اون دسته از آدمهای خوب نمایشهای من ، با همه خوب بودنشون ، در یک لحظه دست به جنایت میزنند. من این پارادوکس رو دوست دارم . فکر میکنم تماشاگر هم این تنش ها و ضد و نقیضها رو دوست داره . چون غافلگیر میشه. چیزی رو میبینه که اصلا انتظارش رو نداشته. این تئاتر فیزیکال و سرشار از حرکات پیچیده بدنی و همراه با نبردهای با سلاح و بدون سلاح ، ذهن شما رو به سمت آنتونن آرتو و تئاتر شقاوت سوق میده و این در حالی که من مسیر خودم رو میرم . اما نباید انکار کرد که شباهت هایی بین این دو شیوه اجرایی وجود داره که این نه بده و نه چیزیه که باعث شرمندگی و یا انکار من باشه.

س : در مورد گروه تئاتریکال بگویید.


ج : همینطور که گفتم سال 78 با کمک سید ذبیح موسوی گروه تئاتریکال رو تشکیل دادیم که البته باید بگم که نام تئاتریکال رو سیدذبیح، برای گروه گزین کرد. اولین محصول گروه، نمایش (( ما برمی گردیم )) بود که به جشنواره تئاتر استانی راه پیدا کرد. در واقع این نمایش یک اعلام رسمی بود مبنی بر موجودیت گروه تئاتریکال. چون کسی باور نمیکرد که این نمایش در کنار بزرگان تئاتر استان به جشنواره تئاتر استانی راه پیدا کنه. این نمایش رو دو نفری نوشتیم و کارگردانی کردیم.
1380 سال بزرگی برای گروه تئاتریکال بود. سید ذبیح موسوی ، نمایشنامه (( سرزمین آدمکهای مقوایی )) را برای گروه نگارش کرد و من هم اونوکارگردانی کردم . نمایشی که در زمان خود ش،کار عظیم و بزرگی به حساب می اومد.نمایشی با دکوری حجیم و بازیگرانی بسیار. این نمایش هم به جشنواره تئاتر استانی راه پیدا کرد و با استقبال تماشاگران مواجه شد.این نمایش در فستیوال تئاتر استانی ، مقامهای بازیگری مرد و طراحی صحنه را از آن خودش کرد. بعد از این کار ، به مدت 2 سال از صحنه تئاتر دور بودم اما تئاتریکال همچنان ادامه میداد. خانم سهیلا مرادی نمایش (( فقط یک دختر )) رو که نوشته من بود کارگردانی کرد.جواد انصای هم نمایش (( تک سلولیها )) رو نوشت و کارگردانی کرد. حامد رضوانی هم که نمی خواست از قافله عقب بمونه نمایش خیابانی (( بازیافت )) رو کار کرد. سال 82 از خدمت سربازی که برگشتم ، نمایشنامه (( هابیل و قابیل )) رو شروع به تمرین کردم که متاسفانه این نمایش مجوز اجرا نگرفت .سال 84 نمایش (( مگس های مردار )) رو شروع کردم که به جشنوانره تئاتر استانی راه پیدا کرد که مقام اول کارگردانی ومقام اول و دوم بازیگری و طراحی بروشور رو کسب کرد و به عنوان تنها نماینده استان ، جهت شرکت در فستیوال جهانی فجر، برگزیده شد اما در کمال ناباوری باز هم به دلایل نامعلوم از حضور این نمایش در فستیوال فجر،جلوگیری بعمل اومد.بعد از اون قضیه احتیاج به یه استراحت طولانی داشتم که از دنیای تئاتر فاصله بگیرم و به داستان نویسی روی آوردم که با داستان کوتاه (( مردی پشت به آفتاب )) مقام برترجشنواره داستان های کوتاه استان رو کسب کردم. خب توی این مدت، فعالیت گروه، تقریبا تعطیل بود. حامد رضوانی با نمایش (( حلبی )) در جشنواره ضامن آهو شرکت کرد و جواد انصاری به همراه سولماز نوروزی در جشنواره هنرهای محیطی که در جزیره هرمز برگزار میشد شرکت کردند. تا اینکه سال 89 سید پیشنهاد داد دوباره شروع کنیم. کمی بی میل بودم اما خب قبول کردم . سید دوباره متن بلندترین جای دنیا رو پیشنهاد داد که حدود 4 ماه جلسات بین من و سید برای پختگی متن طول کشید و دوباره پروسه سخت انتخاب بازیگر و تمرینات شروع شد.ماحصلش شد همین بلندترین جای دنیا.


س : شما یکی از گروه هایی هستید که تونسته هسته مرکزی گروه رو حفظ کنید.

ج : خب ، تئاتریکال با من و سید شکل گرفت. ما دو تا 18 ساله که به هم دوخته شدیم. توی این مدت سید راه خودشو به عنوان نویسنده گروه مشخص کرده. در مدت 12 سال فعالیت تئاتریکال بازیگرهای زیادی توی گروه در رفت و آمد بودند اما بازیگرهایی که تا حالا با گروه موندند میتونم از حامد رضوانی ، هادی علیشاپور و سولماز نوروزی نام ببرم که نقش مهمی در ثبات شیوه اجرایی تئاتریکال ، داشتند. حتی گاهی بر اساس قابلیت های این افراد نمایشنامه نوشته میشه. از این افراد میتونم به عنوان هسته اصلی گروه نام ببرم که هر کجا باشند باز هم به هم ملحق میشند برای خلق یک اثر تازه.


س : بسیاری از سینماگران هرمزگانی به کارهای گروه تئاتریکال علاقه خاصی دارند. چرا ؟

ج : شاید به این خاطر که هر دومون یک هدف داریم. سینما یعنی تصویر. بدون تصویر سینما معنایی نداره . من هم در تئاترهایی که به اجرا میذارم به دنبال خلق تصاویر ناب هستم. من چون دانش اندکی از تصویر و کادربندی سینما دارم ، تمام صحنه های تئاترم رو کادر بندی شده میبینم.

س : بیشتر توضیح بدید.

ج : در تئاتر برای تماشاگر ، فقط یک تک کادر ثابت وجود داره . یک نمای باز بدون حرکت. اما من تئاترم رو در ذهنم کلوزآپ میبینم . مدیوم شات میبینم . لانگ شات میبینم . و حتی کادرم رو متحرک میبینم.بر طبق این ذهنیت، میزانسن ها رو به گونه ای طراحی میکنم که تماشاگریک صحنه رو از زاویهای مختلف ببینه و متنوع. چون بعضی از صحنه ها رو کلوزآپ میبینم ، همون صحنه ها رو سعی میکنم به ریزه کاری هاش توجه کنم و بازیگرم رو مجاب میکنم که به حرکات دست ، سر ، چشم و حتی صدای نفسش توجه کنه و اونو به نمایش بگذاره تا تماشاگر هم این حرکات رو به خوبی ببینه و حس نمای کلوزآپ رو داشته باشه. شاید شیوه اجرایی من تلفیقی از تئاتر و کادر بندی های سینما باشه و چون سینماگران اونو بهتر درک میکنن و توی اجراهای تئاتریکال میبینن ، به اجراهای این گروه علاقه دارند.

س :شما مدت 18 ساله که فعالیت تئاتر دارین اما به نسبت کم کار به نظر می آیید.

ج : من 5 سال از این 18 سال رو یک بازیگر صرف بودم . بدون توجه به دغدغه های کارگردانی. 12 ساله که کارگردانی میکنم که نرم اون باید 12 اثر کارگردانی شده باید باشه که این طور نیست . و این هم دلایل خاص خودش رو داره. من کارهایی داشتم که دیده نشدند. مثل هابیل و قابیل . هابیل و قابیل رو 2 بار کار کردم . بار اول که مجوز اجرا نگرفت و بار دوم به دلیل مسافرت سه تن از بازیگرهای گروه به خارج از کشور، تمرین ها تعطیل شد.پس یکی از دلایل کم کار به نظر رسیدن من ، کارهاییه که دیده نشده. یکی از دلایل دیگه اینه که من وسواس زیادی برای تمرین دارم . در حالی که خیلی از گروه ها، نمایشنامه رو 2 الی 3 ماهه میبندند، من اما یک سال روی هر نمایش کار میکنم تا به اون چیزی که در ایده آل هام دارم برسم. همیشه هماهنگی بین بازیگران و عوامل و درد سرهای تمرین و مجوز ساخت و ساز های دکور و موسیقی و ... انرژی زیادی رو از من میگیره و بعد از هر کار به استراحت نیاز پیدا میکنم . اما مهمترین عامل اینه که من یک ایدئولوژی دارم که یا باید کار نکنم یا اگه قراره کار کنم باید یه کار خوب تولید کنم. ترجیح میدم بی کار بمونم تا یک اثر ضعیف و سخیف به خورد تماشاگرم بدم. من برای تولید یک تئاتر مدتها روی اون فکر میکنم . به متن ، شیوه اجرایی ، حتی بازیگرهایی که باید انتخاب کنم . من نمایشنامه (( مسیح ))رو 11 سال پیش نوشتم ولی هنوز موقعیت رو برای اجرای این نمایش مناسب نمیبینم . من حاضر نیستم نان را به نرخ روز بخورم ویه کارباری به هر جهت روی صحنه ببرم. باید کاری رو روی صحنه برد که موندگار بشه. نمایش (( سرزمین آدمک های مقوایی )) رو هنوز تماشاگرانش به یاد دارند .((مگس های مردار)) هنوز ، سر زبانهاست .(( سایه های سرد ته دریاچه )) رو خیلی ها ازش لذت بردند. کار کم اما ماندگار ، بهتر از کار زیاد فنا شونده است.

س : پس شما بیشتر به کیفیت اهمیت میدین تا کمیت.

ج : صد البته که کیفیت اثر، مهم تر از تعدد اثره. فرهاد مهندس پور ، یکی از اساتید تئاتر ایران از نمایش(( مگسهای مردار)) در مصاحبه مجله نمایش ، به عنوان یک تئاتر حرفه ای نام میبره و همچنین در دانشگاه تئاتر فردوس هم این نمایش رو مطابق با تئاتر روز دنیا میدونن.

س : شما در بین تئاتری های هرمزگان ، به یک کارگردان سخت گیر شهرت دارید. این دیدگاه دیگران در مورد شما درسته؟

ج : خب شاید درست باشه. ببینید، همیشه بین ایده آل شما تا آنچه که در واقعیت می بینید فاصله زیادی وجود داره . شما نمایش خودتون رو توی ذهنتون خیلی زیبا می بینید اما وقتی بازیگرها اونو اجرا میکنند شما از دیدنش روانی میشید. با خودتون میگین اون چیزی که توی ذهنم می دیدم این نبود. من دوست ندارم اینجوری بشه ، برای همین تلاش میکنم فاصله بین ایده آل ذهنی و واقعیت موجود رو کم کنم و این هم به دست نمی آد مگر با تلاش و سختگیری زیاد. در ضمن ، من معتقدم بزرگترین دایره های دنیا از یک نقطه کوچیک که در مرکز قرار داره پیروی میکنه . گروه هم یک دایره است و نیاز به مرکز تابعیت داره که اون هم کارگردانه و اگر دایره بخواد از مرکز خودش تبعیت نکنه از هم میپاشه.نابود میشه. مثل یک ارکستر سمفونیک می مونه که نوازنده هاش بخوان کار خودشون رو بکنن و کاری به رهبر ارکستر نداشته باشن .خب معلومه که در چنین شرایطی دیگه موسیقی منسجم و ارکسترال شکل نمیگیره و ما صداهای درهم و گوشخراش سازها رو میشنویم . سخت گیری من هم به خاطر از هم پاشیده نشدن اثر در حال شکل گیریه. من اگر کارهای ماندگاری دارم به خاطر همین سختگیریه.

fatemehsheikholeslami پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 04:19 ق.ظ

سلام تا زمانی‌ که پول وجود داشته باشد مشتریان محلی رفتار صحیح پیش گرفته و به آنچه به آنها گفته شده عمل میکنند و کشورهای دیگر چشم و گوششان را بسته و مسائل را نادیده میگیرند نه برف و باران و نه ظلمات شب نمی‌تواند نیروهای سپاه قدس را از انجام وظائف محلوله شان باز دارد.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد