نمایش " پیتزا گوشت " به نویسندگی سعید موحدی و کارگردانی کورش سلمانی،
بازیگران : کورش سلمانی، رضا فتحی مقدم، امالبنین جایباش، مونا سلیمانی
اجرا شده در جشنواره بیست و چهارم تئاتر استانی. آمفی تئاتر بستک
به قصد شرکت در یک رویداد دراماتیک آمدهایم پس خیالمان را به آنها وام میدهیم.
خلاصه نمایش:
پسر در یک مهمانی چشم بسته خواهرش را مورد تجاوز قرار میدهد ، سپس آن را قطعه قطعه میکند و با گوشت خواهرش پیتزا گوشت درست کرده و در یک ضیافت به اتفاق پدر و مادرش پیتزا را صرف میکنند.
طرح یا نمایشنامه در نقد دنیای مدرن نوشته شده است. نمایشنامه هم در روایت و هم اجرا در ابتدای کار در موقعیتی که پسر عمل پیاز خوردن را انجام میدهد ، هرچه سعی میکند بو از دستش و اسانس از فضا و اشک از چشمش دور نمیشود . این یادآور پاک نشدن خون از دست "لیدی مکبث" است . این شباهت موضوع قتل و اینکه چه کسی قتل را انجام داده را آشکار میسازد . صحنه بعد با ورود پدر و مادر با گفتن جمله « سه روزه که خواهرت گم شده» موضوعی که باعث تعلیق نمایش شده بود به سادگی عیان میشود . روایت داستان برای تماشاگر تمام میشود و نمایش به عنوان طرح باقی میماند . دیالوگهای کاراکتر پسر و مادر گاهی شاعرانه میشود که این شاعرانگی میتواند ؛ شاید با این توجیه که پسر شاعر است ،گفته شود. اما شاعرانگی در این نوع اجرا از لحاظ اجرایی ضعف به حساب میآید و در راستای ارتباط با مخاطب اجرا را دچار مشکل میکند.
نمایش پیتزا گوشت فاقد شخصیت است اما این نکته کاستی محسوب نمیشود هنگامی که ما عناصری را حذف میکنیم باید جانشین برای آن بیابیم طرح یا رویداد داستانی, جانشین مناسبی برای عنصر شخصیت است. ارسطو،طرح را به عنوان مهمترین عنصر درام بر میشمارد و شخصیت بازی را تابع آن میداند.(اورلی هدلتن) در تفسیر اندیشه ارسطو مینویسد ؛ « ارسطو اذعان دارد که نمایش بدون شخصیت ممکن است و در واقع نمایشهای عصر وی بدون شخصیت نمایش بود . بدیهی است که مراد وی، این نیست که نمایش بدون آدم ممکن است ؛ زیرا انجام فعل مستلزم فاعل است . به نظر میرسد که از دیدگاه نمایشنامه نویسی ، دو شیوه برخورد درباره وجود افراد در یک نمایش وجود دارد. یک شیوه آن است که مردم را صرفاً به عنوان اشیاء یا ابزار لازم برای انجام یک عمل و یا نشان دادن موضوعی در نظر میگیریم . به عنوان مثال یک داستان اسرارآمیز ، صرفاً مستلزم وجود یک کاراکتر ، یک قربانی و گروه افراد مظنون است که یکی از آن میان قاتل است و برای انجام عمل پیگرد و کشف قاتل ، نیازی به پرداخت بیشتر عوامل فوق نیست. واقع آن است که در بسیاری از داستانهای اسرارآمیز به نظر میرسد که شخصیتها کما بیش قابل معاوضه باشند. ...ارسطو چنین نمایشهایی را نمایش بدون شخصیت میخواند.
( مقدمه ای بر تئاتر ؛ آیینه طبیعت ، صص 78 و 77)
در نمایش " پیتزا گوشت" رویدادهایی که بتوانند موقعیتهای نمایش را ایجاد نمایند بسیار اندک هستند و تماشاگر تنها بخشی از رفتارهای اشخاص بازی را مشاهده میکند و این نکته باعث میشود اشخاص بازی حتی تا اندازهی یک تیپ نمایشی رشد نکند و این نکته به نمایش آسیب میرساند و باعث میشود تا نمایش در فرازهایی به اثری کسالت بار تبدیل شود. چنان چه اشاره شد نمایش فاقد شخصیت است؛ اما طرح داستانی نمایش نیز این بضاعت را ندارد تا با ترسیم رویدادهای نمایشی بر اثر انسجام ببخشد . تنها عنصری که نمایش " پیتزا گوشت" را به انسجام میرساند حضور یک طراحی صحنه فنی است. طراحی صحنه هم فضا ساز و هم کاربردی است . آکسوسوار با توجه به تم و مود و رنگ کار به درستی انتخاب شده است.از ابتدای نمایش تماشاگر درصدد آن است تا دریابد دریافت تازه چیست و چه تأثیری بر وی میگذارد . این انتظار بر اساس نوع شکل اجرایی در تماشاگر پدید میآید و تعلیق نمایش را ایجاد میکند . کارگردان برای شکل گیری نمایش تنها به ابزار صحنه توجه کرده است و طراحی صحنه را در خدمت اجرا به کار میبرد و توهم پیتزا گوشت را برای تماشاگر پدید میآرود.
نگاشتن پیرامون نقد و داوری بازیگران نمایش کار چندان آسانی نمیتواند باشد. تفکر انسان را به چالش بر نمیانگیزانند و از سوی دیگر مانند تیپهای دراماتیک فاقد ویژگیهای عاطفیاند و احساس انسان را برنمیانگیزانند ، بنابراین تماشاگر احساس میکند ، بازیگر بد بازی کرده است. این اصطلاح به زعم نگارنده منصفانه نیست . بازیگر نمیداند چه چیزی را بازی میکند در این مورد باید نویسنده متن پاسخگو باشد. اگر خطایی هم برعهده بازیگر باشد خطای انتخاب اوست، زیرا نمایشنامهای را برای بازی میپذیرد که کاستیهای فراوان دارد. به زعم نگارنده هر سه بازیگر تلاش بسیار میکنند اما صد افسوس که این انرژی، بیاثر میماند و تماشاگر از دیدن یک نمایش لذت بخش محروم میماند .
کارگردان در ساختاری که برای اجرای این نمایش به کار برده است، تابلوهای نمایشی برای نقش دختر به قصد معرفی بیشتر این کاراکتر یا در راستای اندیشهی اثر در نظر گرفته است . ۱ – تابلوی حرکات موزون دختر ۲ – تابلویی که با یک تشت قرمز و پارچه سفید مینشیند و با پارچه سفید بازی میکند. این تابلوها نه تنها به اجرای نمایش کمکی نکرد بلکه در کند پیش رفتن و سطحی نشان دادن کار سهم به سزایی داشت.
رویدادهایی که برای نشان دادن اینکه در گذشته چه اتفاقی افتاده مانند صحنههای پسر با خواهرش و فیلم پایانی اجرا که برای پدر و مادر پخش میشود؛ کشدار با زمانبندی بالاست در واقع عمل در آن رویداد پایان گرفته اما همچنان رویداد بدون در نظر گرفتن زمانبندی مناسب ادامه دارد. کاراکتر پدر و مادر در متن نمایشنامه و هم در اجرا موقعیتی یا فرصتی برای به چالش کشیده شدن ندارند. در واقع از لحاظ اجرایی پیش برنده و جذاب نیستند. متن انگار همه چیز را محدود کرده است و نمیخواهد از دایرهای که به دور واقعه کشیده است خارج شود و رشد کند. اجرای این نمایشنامه خود را به اجرای نمایشهای مونولوگ اکسپرسیونیستی نزدیک میکند که از ذهن یک کاراکتر جهان دیده و به تصویر کشیده میشود. موقعیتهایی که کارگردان به زیبایی دست به ساخت آن زده است ۱-صحنهای که پدر به پسر و مادر دستمال کاغذی میدهد تا هر سه اشک خود را که به ظاهر از اسانس پیاز است پاک کنند ۲-صحنهای که دختر درگوشهی راست صحنه با نخ کاموایی قرمز بازی میکند و پسر سمت چپ صحنه با چاقو پیاز خورد میکند و با تمرکز بالایی دیالوگ میگوید ۳ – صحنهای که پدر و مادر دو طرف میز قرمز غذاخوری نشستهاند و پسر روی صندلی با فاصله بین آن دو نشسته و سرش را بین دستهایش فشار میدهد و هیچ کلامی رد و بدل نمیشود.
موسیقی در این نمایش با ساز گیتار به صورت زنده نواخته میشود که در واقع انتخاب این موسیقی برگرفته از میل درونی کاراکتر پسر به گیتار است. موسیقی در کل کار، اجرا را همراهی میکند؛ اما بهتر یا زیباتر آن بود که از ملودیهای آشنا استفاده نمیشد.
کارگردان و گروه با توجه به اجرای این اثر نمایشی دیدگاه فلسفی را دنبال میکند که انسان بر سرنوشت خود حاکم است و جهان قابل تغیر است. نمایش در روایت پایبند به دیدگاه روانشناختی فروید و از نظر جامعه شناختی، معتقد به فرد گرایی است وپیام آن، اعتقاد به تغییر است.
مهران محمودزاده دهبارزی (کارشناس ارشد تئاتر)
عکس ها: مجید جمشیدی
پینوشت:
هولتن،مقدمهای بر تئاتر آیینه طبیعت.ترجمه محبوبه مهاجر.چاپ اول.انتشارات سروش،1364
باتشکر ازمجید وسپاس از مهران من نمایش رو دیدم وباقسمتهایی از نقد موافقم.
سپاس از تو فرشته ی مرگ ما !
کاراکتر خواهر بسیار زیبا بازی کرد و بدن بسیار آماده ای داشت
خیلی دوست دارم بدونم قبلا کجا تئاتر کار کردند
به آقای سلمانی به خاطر این انتخابش تبریک میگم
تشکر از مهران عزیز
راستی شما می دونید اسم کسی که کاراکتر خواهر رو بازی کرد چی بود؟