جغد بندری
جغد بندری

جغد بندری

تسلیت به هادی علی‌شاپوری

 

نزدیکای نیمه شب درحالی که تازه رسیده بودم خونه موبایلم به صدا در اومد. مجید کشاورز بود. یه عکسی از من می‌خواست که نداشتم. پشت خط ایسا صادقی بود که خیلی منتظر نموند و قطع کرد. بعدش حمید ملاحسینی اومد پشت خط که اونم زیاد منتظر نموند. حرف زدن من و مجید معمولن کوتاهه اما این بار یه کم طول کشید. در حالی که صحبت می‌کردم محمد حمزوی هم اومد پشت خط. یعنی چه! چه خبره! همه این وقت شب چکارم دارن؟! 

بعد از اینکه با مجید صحبت‌ام تموم شد به ایسا زنگ زدم. ایسا خبری بدی برام داشت. هادی علی‌شاپور تو راه یزد تصادف کرده و متاسفانه مادر بزرگوار و خواهر گرامی‌اش را از دست داده!!! 

خبر مثل یه شک قوی توی تنم رسوخ کرد. هنگ کرده بود. ایسا هم گیج و منگ بود. بعدش زنگ زدم به محمد. اون البته خاسته بود شماره اسماعیل رو بگیره که اشتباهی شماره من رو گرفته بود.  اون هم می‌خواست این خبرو به اسماعیل بده! همه گیج بودیم و نمی‌دونستیم که چه بکنیم.  

در حال حاضر نمی‌دونم هادی خودش حالش خوبه یا نه! زنگ زدم به رضا ... اون گفت که من با هادی صحبت کردم. هادی حالش خوبه! 

از صمیم قلب این مصیبت دردآور رو به هادی و خانواده‌ی عزیزش تسلیت می‌گم. امیدوارم خدا بهشون صبر بده... 

پی نوشت:‌ 

۱: هادی علی‌شاپوری از بازیگران خوب تئاتر هرمزگان است. او در اکثر رویدادهای فرهنگی استان حضوری فعال دارد 

۲:‌ عکس مربوط به نمایش "بلندترین جای دنیا" به کارگردانی ایسا صادقی است که هادی در آن ایفای نقش می‌کرد. 

۳:‌حمید ملاحسینی کارش مربوط به مسئله دیگه‌ای بود.

نظرات 10 + ارسال نظر
بیتا یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:10 ق.ظ http://art-bnd.blogfa.com


خبر خیلی بدی بود یک ماه با ایشون همکاری داشتیم

تسلیت میگم آقای هادی علی شاپوری

بهشب یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:08 ب.ظ

هادی عزیز و مهربان من با تمام وجود آرزوی صبر می کنم.

احسان ن یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:12 ب.ظ


تسلیت می گم. خبر خیلی بدی بود... شاید ان قدر ها با هادی علی شاهپور صمیمی نبودم ولی خبر شوکه اوری بود...

تیگار یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:20 ب.ظ http://teygar.blogfa.com/

برای آن که به زندگانی می اندیشد و زندگی را بارور و پویا می خواهد مرگ بسی ناگوار و ناخوش آیند است، بخصوص مرگ آن کس که منشاء زندگی و کانون طراوت آن است یعنی مادر. هر چند که برای ما مرگ نه پایان زندگی که آغازی دیگر و ورود به ساحتی است که پایان ندارد.تسلیت ما را پذیرا باش و ما را در غم خود شریک بدان . . .

گروه هنری تیگار

reza یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:48 ب.ظ http://barzangi.blogsky.com

کارگاه تئاتر تارس سکوت می کند.

ادریس دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:27 ق.ظ http://abi-sourati.blogsky.com

تسلیت میگم...

روح اله بلوچی دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:35 ق.ظ

خدا رحمتشون کنه..و تسلیت به هادی عزیز
و ممنون از تو مجید به جهت انتشار این مطلب

کشکنگ دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:41 ق.ظ http://keshkang.blogsky.com

من اصلا نمیدونم چی بگم...هادی جان غم آخر فقط غم خود آدمه ولی اشالاه غم اخرت باشه...

masoom سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 03:38 ق.ظ http://mashoum.blogsky

مه هنوز نادونستم چطو اتونم تسلیت بگم به هادی و جواد ....خیله ناراحت کننده هسته ...تسلیت.

احسان رضائی یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.goojegeno.blogsky.com

تسلیت میگم به هادی عزیز

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد