جغد و گاهی بودن مثل سزیف
جغد و سرزنش
جغد و از دست رفته ها ها ها ی قله ی خودش
جغد و ترانه معصوم زن در هلهلهای سرشار مرد وقتی که شب است
جغد و به ته رسیدن
جغد و دور
جغد و ارتباط با جهان هفتم
این کارها را بین سالهای ۸۰ تا ۸۵ با برنامه ی paint ویندوز xpکشیده ام .
برای خودم بسیار عزیز هستند
به دلیل مشکلاتی کارهای دیگر را نتوانستم وارد سیستم کنم .
پدر !
پدر سوخته در باران
چقدر تابلوست درونت
کشته ی چشمت
کنتور آبم.
خیس است و تر
رها شده باد
که است که می خواند
جن و پریزاد.
آشتی آشتی آشتی
واژه ی چاق گوشتی
پدر پدر پدر
انتخاب آخرین مادر .
قبض از راه و کوره راه
چفتک فرسوده آبها
و جیبهای تهی از دوستت دارم ها
در سینه های تراش خورده از خنجر پدر !
گهیب را تو پیر کردی
گهیب لالاییهای ما
آن که هم آب بود و هم کنتور پدر !
هم پا بود و هم نور پدر!
طراوت تبسم در بارش بی نانی
بر لبهای زخم و خشک ما ...
گوش جاویدان
برای زبان تیز و آهنین کودکانت
ستیز را آخرین کن
شب و چپاول چنگیز در راه
کودکانت تشنهی آرامیدنن
و
خسبیدن در میان آرامشی بی هیچ
به نام مادر
کنتور هم بی نمره است
و من.
آشتی کن پدرم
مادرم در راه است .
گهیب:عروس
چفتک: قفل در و پنجره . دستگیره
این کار را در سال ۱۳۸۰ در خدمت سربازی نوشتم و امروز در آن تغییراتی حاصل شد . این شعر را با افتخار بسیار به (خانم ش سرافراز) تقدیم می کنم آنکه در کودکی هر گاه بی مادر می شدم مرا از شیر کودکش دریغی نبود .
تو بهتر شیر می دادی
گر چه من حیوان بودم
و خونت را پدر
می ریسیدم.
من اول انبساطم
اول درخت
جای ربط بی نقطه ی
زمان .
من اول زن بودم
گر چه تنم را کرم خورد
وماه
با خندیدنش خود را کشت.
من من اول
چقدر خوب می دید عکس قاب شده ی آینه ام را
آهایییییییییی" خط استوا :کمر زمین را ول کن
ما ترکیدیم.
لبهای بسته ی تکرار
زمزمه ی کوسه خوار
فریاد کنید : آخم توشه ی راهم
نازم نغمه ی سازم.
با این همه از یاد نبرده ام پدر
ای کاش تو مادر بودی اما
نه نه ...
اگر تو هم مادر بودی پدر
باز مادر میشدی
و من
دلم برای پدر یخ می زند
در این تابستان بی مغز .
چرا پدرم خوشگل نمی مرد
من صدای هارت و پورت درونش
را می شنوم .
تاول خودکارم بوی تو میدهد جوراب
پس من کهنه
من اول کهنگی ام
گر چه تازه عکاس شده ام.