نگاهی به نمایش "مثل آب برای شکلات"
اجرا در پلاتو آفتاب بندرعباس، آبان ماه نود و یک
طراح و کارگردان: ابراهیم پشتکوهی
بازیگران: معصومه آقا بیگی، سارا توکلی، الهام اسکندی، ماندانا لیاقت، مریم نحوی، فاطمه جعفری، یاشار محسنی، علیرضا پور سرحدی، امیرعلی سی سی پور و محمد سایبانی
ابراهیم
پشتکوهی که تجربهی اقتباس از نمایشنامهی مکبث ویلیام شکسپیر را در کارنامهی
خویش داشت بر آن شد که به عنوان طراح و کارگردان اثر «مثل آب برای شکلات» بهره
گیرد و از این رمان اقتباس دیگری در حیطهی نمایشنامه نویسی ارایه کند. نمایشنامه ای که از روی آن تنظیم کرده ٰٰ؛ ناگزیر کوتاهتر شده؛ اما روح حاکم بر
آن و درون مایهی اصلی داستان حفظ شده است. نمایشنامه شخصیتها و حوادث بسیاری را
در خود دارد آنچه در رمان اصلی عامل جذابیت است همان درون مایهی اعتراض پنهان,
برابری حقوق؛ آزادی و عدالت برای همهی انسانهاست. پشتکوهی در اجرای نمایش خود
ازهمهی عوامل صحنهای بهره میگیرد تا روح اثر را بر صحنهی نمایش تصویر کند. جای
گیری و حرکت بازیگران در صحنه و همینطور ریتم هر قسمت از نمایش تا حدود زیادی،
مبتنی برداشتههای نمایشنامه است. اما با یک نگاه کلی به تمامیت اثر میتوان این
گونه نتیجهگیری کرد که بهتر بود زمان نمایش در حدود 50 دقیقه کمتر میشد. کمتر
شدن زمان اجرا به بهتر شدن ریتم حرکتی بازیگران و تسسل اتفاقات و کوبندگی هر چه
بیشتر طنز نمایش میانجامید. اما نبایستی فراموش کرد که سکون و سکوتهای موجود در
برخی لحظات نمایش، از مسائلی تکنیکی هستند و هم فرصتی برای استراحت ذهن تماشاگر و
هم آرامش قبل از طوفان به شمار میآیند. اما نمایش مذکور تماشاگر را سرگرم و مجذوب
نمیکند وسرنخهای برای تفکر دردست او باقی نمیگذارند. نویسنده که با دنیای واقع
گرایانه مفاهیم کلامی سر و کار دارند مهمترین توجهشان به ساحت متن و دراماتیکی
است که در حال خلق و بازنمایی آن است. یعنی با توجه به دقت و تیزبینی و ظرافت یک
نویسنده انتظار این مسئله بجاست که بتواند تم را اولا باورپذیر و در ثانی از منظری
که برای مخاطب ترغیب آن میتواند جالب توجه و بدیع باشد, در اثر نمایشی آن هم از
نوع دراماتیکش دنبال کند. تلاش نویسنده به فرجام قابل قبولی ختم نمیشود. زیرا
نویسنده در وحله اول در انتخاب زاویه دید متن نسبت به این مسئله دقت و ظرافت به
خرج نداده و دمٍ دستیترین گزینهای را که میتوانسته نمایش را قوام بخشد، انتخاب
کرده است. برای پر کردن چنین خلائی ژرف و اساسی در نمایش، روی به دیالوگها که نه
بار معنایی در آنها مستتر شده و نه کاربردی به نظر میرسد و تنها دلیل انتخاب
آنها فریب تماشاگر از تجزیه و تحلیل نکردن وقایع نمایشی است و بس. در این راستا میتوان
به دیالوگیهایی اشاره داشت. (مادیونِ چموش باید اونقدر تازونده بشن تا عرق تنش
معدش رو پر کنه!) یا (ای جنتک جا در رفته چی میخواد پشت در؟!) یا (تیتا اگه صد تا
کیسه بدوزه یکیش ام ته نداره!) و یا دیالوگهای منطقی از این دست که ارتباطی
منطقی با شاکله نمایش هرگز نداشته و ندارد. در بررسی شیوهی کارگردان؛ دادههایی
از رئالیسم جادویی, سورئالیسم, تئاتر آشوب, بیگانه سازی,نماد گرایی و کولاژ میبینیم
.
اگر بپذیریم که این کار ترکیبی یا کولاژ است, باز به این باید توجه داشت که انگیزه حرکتی در تمام اثر خود را نشان دهد تا مخاطب با آن ارتباط پیدا کند. در تئاتر مهم ارتباط با تماشاگر است. زمانی که تماشاگر ارتباط خود را از اجرا قطع کند دیگر جایی برای توجیه مولفههای شیوه اجرایی نمیماند. کارگردان خود اگر نویسنده است چرا در برون سازی درونیات متن دچار مشکل شده است. همیشه در نقد نمایشنامهای که از یک رمان گرفته شود این سوال پیش میآید که رمان خیلی جذابتر و قشنگتربوده تا این نمایشنامه – من این سوال را قبول ندارم چون این اجرا مقولهای جدا از رمان است. پس آنچه که از این اجرا انتظار میرود،خصوصا در نحوهی کارگردانی نمایشنامه به ظهور رساندن تابلوها و تصاویر متناوبی است که در هر واحد آمیزهی از ترکیب بندیها و تصاویر دراماتیک است که سرشار از نشانههای انتقال معنا و مفهوم است. این بدیهیترین اصل کارگردانی است که در اجرای نمایش فوق الذکر نه آنکه نباشد بلکه بطور اساسی به آن پرداخت نشده است زیرا انگیزهی حرکتی برای تصاویر دراماتیک مشخص نیست. این موضوع در ارتباط مستقیم با ریتم اجراست که یکنواخت و یکسان از آغاز تا پایان به یک شکل پیش میرود و دریغ از تلنگری که مخاطب را به سوی خود جذب کند و در نهایت همراه نبودن ریتم با نوسانات نمایش هارمونی مورد انتظار در اجرا را فراهم نمیسازد. اگر نمایش را از ساحت کارگردانی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم همهی مشکلات عمدهی اجرا که عدم رعایت پارامترهای هفتگانه تحلیل و اصول کارگردانی بر میگردد که ظاهرا کارگردان یا از عهدهی چنین متنی بر نیامده یا مبنا را بر عنصر بداهسازی گذاشته است که هر چه پیش آید خوش آید. جای هیچگونه تردیدی نیست که قاعده و قانون ثابتی برای هدایت بازیگران از سوی کارگردان وجود ندارد. یعنی ارائهی میزانسن به بازیگر و هدایت وی منوط به حرکت از نقطهی الف به نقطهی ب نیست. چرا که خلاقیت ذهنی کارگردان و نیز خود بازیگران است که در ادغام با همدیگر و در پایانٰ، پالایش این ادغام از سوی کارگردان، ماحصل اجرا را رقم میزند. اما خلاقیت در کارگردانی بسیار کمرنگ است.
تماشاگران بر خلاف انتظار هر چه به پایان نمایش نزدیکتر میشوند بجای
ارتباط تنگاتنگ با مضامین و محتوای آن از تفکرات کارگردان دور شده و بجایی میرسند
که در برخی لحظات همه چیز را به طنز گرفته و در بسیاری از لحظات مهم و کلیدی میخندند
و آنها را جدی تلقی نمیکنند و نمایش به شکل منطقی به پایان نمیرسد . به این
ترتیب درامی ناقص و ابتر به تصویر کشیده میشود؛ درامی که هیچگاه نتیجهی در خور
و آموزنده را برای مخاطبش رقم نمیزند. تمامی مضامین اصلی موجود در متن علیرغم
تلاش کارگردان و اشعار وی از عناصر و ترفندهای نمایش در پایان به بار نمینشیند،
حلقهی ارتباطات کامل نمیگردد، سوالت پاسخ داده نمیشود و همه چیز در سطح پایان
مییابد. در طی اجرای نمایش«مثل آب برای شکلات» تحول بسیار جدی در شخصیتهای اصلی
و روابط بین آنها شاهد هستیم که تاثیرات سرنوشتسازی در روند اجرا ایجاد میکند
اما چگونگی و منطق این تحولات در تماشاگر مشخص نمیشود و اگر هم دلیلی در این
راستا آورده میشود منطقی، باورپذیر، اصولی و دراماتیک نیست. خنده تماشاگر در برخی
از لحظات جدی نمایش، نه بدلیل شیوه اجرای این رویداد بلکه به دلیل خلق نشدن فضا و
جو مناسب بر این اعمال و عدم باور پذیری تماشاگران است و این عوامل موجب میشوند
که مخاطب درگیر زیبایی فرمهای اجرایی گردد که هیچگاه پیام اصلی نویسنده و بالطبع
کارگردان در این فرمها گنجانده نشده و به این ترتیب در لحظاتی از بین میرود. در
بررسی ویژگیهای دراماتیک اثر به بیننده این وقت و فرصت داده نمیشود که وقایع و
اتفاقاتی را که بر صحنه روی دادهاند از نظر بگذراند یا هضم کند . ادراک باید با
آنچه هر لحظه روی میدهد همگام باشد. بنابراین آنچه به سرعت بر صحنه میگذرد این
تاثیر را در بیننده ایجاد میکند که واجد اهمیتی صرفا گذراست. به عنوان مثال
رویدادهای پایانی نمایش. هیچ لزومی ندارد که عمل یک عمل فیزیکی باشد؛ حرکت یا جنبش
دراماتیک میتواند محصول تنها گفتگو باشد, در صورتی که گفتگو بتواند بسط تکامل
تدریجی یک درگیری عاطفی یا حل یک درگیری عاطفی را از ناحیه اشخاص درگیر در گفتگو
ارائه کند. این نمایش به لحاظ تکنیکی در خیلی از فصول قادر به ایجاد اتمسفری قوی و
درگیر کننده برای اجرایش نیست و به همین جهت امکان دارد که تماشاگر لحظاتی از
نمایش را بدون درگیر شدن با موضوع و اتفاق تجربه کند. دکور ساده و خطی که در یک
شکل افقی بر اجرای نمایشنامه «مثل آب برای شکلات» حاکم است؛ متشکل از در آشپزخانه,
میز غذا خوری, کمد و ... است که در راستای یک خط طبیعتا فضایی ساده و میزانسنی خطی
را بوجود میآورد. اگر در چیدمان این اجزا کمی دقت (الوار عمودی یاد آور زندان
بدرستی انتخاب شده بود) میشد قطعا کارگردان فضای بیشتری را میتوانست برای تنوع
میزانسنهای خود بوجود بیاورد. همین نکته میزانسنهای کارگردان را خطی و فاقد
هرگونه جذابیت میکند. میزانسنها محدود به خروج و ورود، بالا و پایین و چپ و راست
حرکتهای بازیگران میشود. با کمی جابجایی دکور تصویرهای متنوعتری از اجرا میتوانست
حاصل شود و حتی باعث بوجود آمدن خلاقیت شود. کارگردان برای به صحنه بردن چنین اثری
که پر از صحنهها و مکانهای متفاوت وگوناگون است؛ با طراحی کاملا حساب شده به
معماری خاص دست نمیزند که تا به ایجاز صحنهپردازی و هم تصویرسازی اجرا کمک کند.
ازسوی دیگر بازیگران را بیشتر در معرض دید قرار نمیدهد تا بتوانند بازیها و
توانایی خویش را به نمایش بگذارند. برای اجرای چنین اثری شاید بیش از هر چیز
دیگری؛ انتخاب بازیگر از اهمیت بیشتری برخوردار باشد. اجرای نقشها توسط بازیگران
مجرب و کم سابقه در کنار یکدیگر؛ اگر در نتیجه هدایت و رهبری و تحلیلهای کافی و
درست از نقشها توسط کارگردان به نوعی هماهنگی بینجامد میتواند به ارتباط بیشتر
با تماشاگران بینجامد. اما بازیگران در وضعیتهایی که قرار میگیرند دیده نمیشوند.
حال نوع بازی و میزان درونی کردن نقشها باعث میشود تماشاگران بازیشان را
نپذیرند. بدون تردید بازیهایی که بازیگران از خود نشان میدهند همگی از قوت
یکسانی برخوردار نیستند . برخی(چهار خواهر) گیراتر و جذابتر و و قویترند برخی هم
همان بازی همیشگی یا اغراق شده و غلو آمیز بسند میکنند. علیرغم بازی خوب بازیگر
نقش "تیتا" اغلب بازیگران با توجه به بازیهای تقریبا خوبی که ارائه میدهند،
اما نمیتوانند پا را فراتر از آن بگذارند تا شخصیتهای نمایش جلوه بیشتری در اجرا
پیدا بکنند. ولی مهمتر از همه آکسانهایی بود که انتظار میرفت بازیگران با
گذاشتن آن, عمل نمایشی بیشتری را به اثر ببخشند . عملی که اتفاق(لحظه) در آن رخ
دهد. آکسانها و تاکیدهایی که توسط بازیگران اجرا میشود بیشتر جنبه قراردادی
به خود گرفته بود که به مخاطب میگفت: به اینجای نمایش بیشتر توجه کنید. در حالی
که انتظار میرفت این اتفاق در سرتاسر اثر دیده شود تا نمایش را از یکنواختی در
بیآورد و جنبهی تصویری بیشتری را به آن ببخشد. اگر از عمق بازی بازیگران بگذریم
بازیهای این نمایش یک ویژگی بسیار مهم دارد و آن این است که در صدد فریب تماشاگر
برنمیآیند. گویا قرار کرده اجرا بر بیانی ساده و بیتکلیف و به دور از خود نمایهای
بازیگری بوده که در این راستا بسیار موفق عمل کرده است. شاید آنها میتوانستند با
کمی اغراق در اعمال و رفتارهای خود تماشاگر را با توهم بازی بفریبند اما این کار
را نمیکنند؛ آنچه میخواهند به آن برسند را عیان میکنند و توان خود را در این
گذر به آزمایش میگذارند. همین(راه به خطا نرفتن)بخشی از موفقیتی است که آنها به
آن دست یافتهاند. پس از بازیگری و طراحی صحنه؛ عنصری که بیش از بقیهی عناصر به
فضاسازی نمایش کمک میکند ؛ نور پردازی است. نورپردازی در هر یک از صحنههای
نمایش به تناسب موقعیت و ترکیببندی خاص صحنه صورت میپذیرد. طراح همه ی کوشش خود
را در کار گرفته تا عواطف و احساسات تماشاگر را متوجهی صحنه ی نمایش کند. شاید او
به تبعیت از سبک اکسپرسیونیسم کوشیده تا احساسات نهفتهی مخاطب را بر جسته سازد و
نوعی حس همدردی با شخصیتهای نمایش را؛ که متعلق به طبقهی محروم و ستم دیدهی
جامعهی آمریکا هستند بر میانگیزد . در پایان این نوشته لازم به یاد آوری است که
نمایش «مثل آب برای شکلات» با همهی ضعفها و قوتهایش کوششی است برای بهره گیری
از زبان اقتباس ادبی و به وجود آوردن صحنههای مقتدرانه در تیاتر معاصر ما ؛ آن هم
در زمانهای که بازیگران دلخواه و مورد پسند کارگردانان کمتر یافت میشود؛ با این
حال او توانسته است بازیهای نسبتا قابل قبول و یکسانی از بازیگران خود به نمایش
بگذارد. که اگر با صحنهپردازیهای کوتاهتری همراه میبود قطعا تماشاگران اجرای
بهتری را پیش روی خود میدیدند. جدا از اینها ، صورتبندی که کارگردان از نشانهشناسی
تیاتر در نمایش ارائه میدهد تاثیرگذار و قابل اعتنا است.
مهران محمودزاده دهبارزی (کارشناس ارشد تئاتر)
عکسها: مجید جمشیدی
نمایش "من خدا را دوست دارم" به کارگردانی عبدالمحمد سالاری از هرمزگان نمایش برگزیده جشنواره منطقه چهار تئاتر کشور در چابهار شد. نمایش "آخرین مروارید" از میناب هم در این جشنواره حضور داشت که موفق به دریافت چند جایزه شد اما در نهایت این نمایش "من خدا را دوست دارم" از بندرلنگه و نمایش "جیک ... جیک ... گنجشکها به خانه بازمیگردیم" از استان خراسان شمالی بود که به جشنواره بین المللی فجر معرفی شدند.
تنها جایزه در بخش موسیقی جشنواره به محمد داستان از نمایش "من خدا را دوست دارم" تقدیم شد.
طراحی:
جایزه این بخش شامل لوح تقدیر و جایزه نقدی به طور مشترک و بدون اولویت به طراحان نمایشهای زیر اهدا شد:
الف: محسن حائریزاده طراح صحنه نمایش "پناهنده" از استان یزد
ب:محمد شاکری طراح صحنه نمایش "کشتی شکسته روی ماه " از استان خراسان شمالی
ج: عباس کریمی طراح صحنه نمایش "جیک ... جیک ... گنجشکها به خانه بازمیگردیم" از استان خراسان شمالی
بازیگری:
هیأت داوران در این بخش ابتدا با اهدای لوح تقدیر و جایزه نقدی از بازیگران خردسال این جشنواره تقدیر کرد:
یکتا توکلی بازیگر خردسال نمایش "خیاط مرد زنانهدور" از استان کرمان جنوبی
یونس رونقی و یگانه قوی بازیگران نمایش "زیر سایه ساباط" از استان خراسان جنوبی
بازیگری زن:
هیأت داوران در این بخش با اهدای لوح تقدیر و جایزه نقدی از فاطمه عصمتپناه بازیگر نوجوان نمایش "جیک ... جیک ... گنجشکها به خانه بازمیگردیم" تقدیر کرد.
جایزه سوم بازیگری زن شامل لوح تقدیر و جایزه نقدی مشترکاّ به هریک از بازیگران زیر اهدا شد:
الف: فاطمه رادمنش بازیگر نمایش "خیاط مردانه زنانه دوز"از استان کرمان جنوبی
ب: ماهان صابری بازیگر نمایش "آخرین "آخرین مروارید " از استان هرمزگان
هیأت داوران جایزه رتبه دوم بازیگری زن شامل لوح تقدیر و جایزه نقدی را به راضیه سالاری بازیگر نمایش "من خدا را دوست دارم" از استان هرمزگان تقدیم کرد.هیأت داوران جایزه رتبه اول بازیگری زن شامل دیپلم افتخار و جایزه نقدی را به المیرا صادقی بازیگر نمایش "جیک ... جیک ... گنجشکها به خانه بازمیگردیم" از استان خراسان شمالی تقدیم کرد.
بازیگری مرد:
هیأت داوران با اهدای لوح تقدیر و جایزه نقدی از هریک از بازیگران زیر تقدیر کرد:
الف: محمد سلیمی بازیگر نمایش "آخرین مروارید" از استان هرمزگان
ب: محمدرضا اسکندری بازیگر نمایش "پناهنده" از استان یزد
هیأت داوران جایزه رتبه سوم بازیگری مرد شامل لوح تقدیر و جایزه نقدی را مشترکاً به هریک از بازیگران زیر اهدا کرد:
الف: عباس کریمی بازیگر نمایش "جیک ... جیک ... گنجشکها به خانه بازمیگردیم" از استان خراسان شمالی
ب: بهنام پانیزه بازیگر نمایش نمایش "من خدا را دوست دارم" از استان هرمزگان
هیأت داوران جایزه رتبه دوم بازیگری مرد را شامل لوح تقدیر و جایزه نقدی را به منوچهر صبوری بازیگر نمایش "خیاط مردانه زنانه دوز" از استان کرمان جنوبی تقدیم کرد.
هیأت داوران در بخش رتبه اول بازیگری مرد هیچ انتخابی نداشت.
نمایشنامهنویسی:
هیأت داوران ضمن سپاس از حمید آذرنگ به خاطر نمایشنامه "آخرین مروارید" با اهدای لوح تقدیر و جایزه نقدی از نویسنده نمایشنامه "جیک ... جیک ... گنجشکها به خانه بازمیگردیم" به عباس کریمی از استان خراسان شمالی تقدیر کرد.
هیأت داوران هیچ یک از متون شرکتکننده را شایسته دریافت رتبه ندانست.
کارگردانی:
هیأت داوران جایزه رتبه سوم کارگردانی شامل لوح تقدیر و جایزه نقدی را مشترکاّ به هریک از کارگردانان زیر اهدا کرد:
الف: ایوب رحیمی و جعفر قاسمی کارگردان نمایش "آخرین مروارید" از استان هرمزگان
ب: محمد شاکری کارگردان نمایش "کشتی شکسته روی ماه" از استان خراسان شمالی
هیأت داوران جایزه رتبه دوم کارگردانی شامل لوح تقدیر و جایزه نقدی را به امین سالاری کارگردان نمایش "من خدا را دوست دارم" از استان هرمزگان تقدیم کرد.هیأت داوران جایزه رتبه اول کارگردانی شامل دیپلم افتخار و جایزه نقدی را به عباس کریمی کارگردان نمایش "جیک ... جیک ... گنجشکها به خانه بازمیگردیم" از خراسان شمالی تقدیم کرد.
نمایش برگزیده:
در پایان، هیأت داوران دو نمایش برگزیده را برای شرکت در سیویکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر پیشنهاد کرد و متذکر شد انتخاب نهایی آثار برای حضور در جشنواره تئاتر فجر از سوی دبیرخانه جشنواره صورت خواهدگرفت.
1 . "من خدا را دوست دارم" از استان هرمزگان
2. نمایش "جیک ... جیک ... گنجشکها به خانه بازمیگردیم" از استان خراسان شمالی
منبع: ایران تئاترعکس: مجید جمشیدی
هیچ کس نمیتواند فرزندی را از پدر و مادر جدا کند مگر آنکه پدر و مادر اولاد خود را نخواهند. این جمله اولین پاسخی بود که امام جمعه گاوبندی در خصوص الحاق این منطقه به استان فارس گفت. احمد خنجی در دیدار دوستانهای که در منزلش داشتیم اضافه کرد : موضع ما همان موضع پیشین است و شدیدتر هم شده. همه میدانند که مردم پارسیان به جدایی از بدنه خود راضی نیستند و موضع ما نیز همان موضع مردم است. وی ادامه داد: هرگز کسی نمیتواند گاوبندی را از هرمزگان بگیرد مگر آنکه مسئولان هرمزگانی در دفاع از نظرات مردم این منطقه قصور کنند. خنجی با اشاره به تواناییهای هرمزگان ادامه داد: به نظر نمیرسد ضرورتی داشته باشد که استان دیگری در خصوص آبادانی این منطقه متحمل زحمت شود. استان هرمزگان کارایی و توانایی لازم را داراست و انتظار میرود در این راه بیش از گذشته کوشش کند. وی گفت: اگر نیت تنها آبادانی منطقه است، این کار از طریق تزریق بودجه به هرمزگان نیز امکان پذیر است. آنچه واضح است هر دو این استانها متعلق به یک کشور هستند و لزومی ندارد برای ایجاد پیشرفت، جابهجایی اقلیمی صورت بگیرد. امام جمعه گاوبندی خاطر نشان کرد: هیچ کس حق ندارد رشته الفتی که مردم گاوبندی با استان خود دارد را بگسلد. مردم این منطقه سالهای سال با هم استانیهای خود مراوده داشتهاند و نسبت به استان خود الفت دارند. تکلم، لباس و بسیاری دیگر از نمودهای فرهنگی مردم این منطقه هرمزگانی است. وی در ادامه همین سخنان افزود : درست است که ما با استانهای همسایه نیز مراوداتی داشتهایم اما این دلیل نمیشود که جزیی از این استانها باشیم. ما با مردم استان فارس همسایه و هموطن هستیم اما هم استانی نه. خنجی همچنین با اشاره به نقش موثر مسئولین استان در جلوگیری از این اتفاق تصریح کرد: نمایندگان مردم در اینباره موضعهای سختی گرفتهاند و لازم است بر سر موضع خود در دفاع از حقوق موکلانشان پافشاری کنند و در این میان انتظار ویژه از آقای جراره است چرا که ایشان نیروی جوان و پر انرژی هستند اما تاکنون موضع رسمی نگرفتهاند. امام جمعه گاوبندی این منطقه را " لقمه چرب" خواند و گفت : به نظر میرسد گاوبندی لقمه چربی است که دست از آن بر نمیدارند. دریا و امکانات این منطقه باعث شده استان فارس به این منطقه چشم طمع داشته باشد و بخواهد بر امکانات این منطقه استیلا یابد؛ اما هرمزگانیها باید هوشیار باشند و نگذارند دیگران وارث منابع و امکانات آنها باشند. وی یادآور شد : پارسیان هیچ وقت نمایندهای از خود نداشته تا حقوقش را پیگیری کند ، 60 سال نماینده گاوبندی از بستک بوده و مطمئنا کارایی را که شایسته است نداشته و فارس از یتیم ماندن این شهر برای رسیدن به خلیج فارس سو استفاده میکند. امام جمعه گاوبندی با اشاره به گلهمندیهای فروردین سال جاری اضافه کرد: مردم این منطقه قانع هستند و همواره از مسئولان هرمزگان سپاسگذار بودهاند اما هنوز جای این گلهمندی باقی میماند که چرا جاده لنگه - گاوبندی همان جادهای است که 30 سال پیش ساخته شده است و در حالی که مسیر اتصال ما به شیراز جادهای هموار و خوب ساخته شده است؛ مردم گاوبندی باید برای رسیدن به مرکز استان خودشان در بدترین شرایط حرکت کنند. در اکثر مواقع به علت سختی و نا به سامانی جاده کسی رغبت نمیکند پا به این مسیر بگذارد. خنجی از مسئولان خواست در چنین تغییراتی که با هویت و قومیت مردم ارتباط دارد نظرات مردم را بیشتر از همیشه مد نظر داشته باشند و خاطر نشان کرد: پیش از انقلاب مناقشهای بر سر این مسائل نداشتهایم و بعد از انقلاب هم تا چند سال پیش چنین بود اما چند سالی است زمزمه جداییها شنیده میشود و این بحث از زمان دولت آقای احمدینژاد قویتر هم شده. وی ادامه داد: اگر دولتی که سرکار است دولت مردم داری باشد برایش نظر این مردم حائز اهمیت است. هر دولتی که در این مملکت سرکار بیاید نام جمهوری اسلامی را یدک میکشد؛ یعنی جمهوری که تمام مسائلش به اسلام گره خورده است و هرگز گرد بیعدالتی نمیگردد و مردم همیشه از دولت توقع اجرای عدالت را دارند و همچنین توقع میرود همانطور که مردم همیشه حامی دولت بودهاند دولت نیز حامی آنها باشد. خنجی افزود : فریادهای ما زیاد است، اما به گوش کسی نمیرسد . اگر گوش شنوایی باشد مردم همیشه حرفهایشان را زدهاند و میزنند. اغلب مردم گاوبندی مخالف این الحاق هستند و طومارها نوشتهاند و فریادها زدهاند اما هنوز هم بحث سر دست اندازی به منطقهشان داغ است.
امام جمعه گاوبندی در پایان مجددا بر نقش مهم مسئولان هرمزگان تاکید کرد و گفت: پارسیان محل تلاقی سه استان است و سوی دیگر آن نیز دریاست؛ این منطقه همه فاکتورهای پیشرفت را دارد، کافی است دستی بر آن کشیده شود تا این منطقه بکر به قطبی از تجارت و صنعت هرمزگان تبدیل شود.
راحیل احمدیپور کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی
منبع: ندای هرمزگان
در همین باره امام جمعه بندرعباس: جداسازی پارسیان کاملاً غیرمنطقی است
عکس: مجید جمشیدی
میگویند عبدالله بازیار میخواهد دوباره به هرمزگان باز گردد؛ اما این بار نه به قصد بهزیستی بلکه هدفش مدیریت عالیترین پست اجرایی استان است. بازیار بعد از شش ماه مدیریت بهزیستی استان مهر ماه سال گذشته جای خودش را به جاسم محمدی مدیر حاضر بهزیستی هرمزگان داد.
پینوشت:
گفتنی است شایعههایی مربوط به مدیریت عبدالرضا نادریپور در اداره فرهنگ و ارشاد هرمزگان هم شنیده میشود.
منصور آرامی، محمد آشوری تازیانی و سید عبدالکریم هاشمی نخلابراهیمی جزء 76 نمایندهای بودند که زیر طرح سئوال از احمدینژاد را امضا کردند. طرح سوال از احمدینژاد در نشست علنی دیروز (یکشنبه، ۱۴ آبان) اعلام وصول شد. امضاکنندگان این طرح از او خواستهاند که درباره عملکرد دولت در قبال تحولات بازار ارز و تاثیر آن در شاخص تورم و شرایط اقتصادی ایران توضیح دهد.
اسامی 76 امضا کننده: +
بندرعباس شهر مرطوبیه. البته از اون رطوبت های گرم نه مثل رطوبت شمال کشور یه نوع رطوبت خاص و گرم!(شرجی) امروز اولین روز خنک بندرعباس در سال جدید بود. به همه دوستان تبریک می گم.
عکس های بیشتری از بارون و رعد و برق امشب بندرعباس رو می تونید اینجا ببینید.
عکس: مجید جمشیدی
نزدیکای نیمه شب درحالی که تازه رسیده بودم خونه موبایلم به صدا در اومد. مجید کشاورز بود. یه عکسی از من میخواست که نداشتم. پشت خط ایسا صادقی بود که خیلی منتظر نموند و قطع کرد. بعدش حمید ملاحسینی اومد پشت خط که اونم زیاد منتظر نموند. حرف زدن من و مجید معمولن کوتاهه اما این بار یه کم طول کشید. در حالی که صحبت میکردم محمد حمزوی هم اومد پشت خط. یعنی چه! چه خبره! همه این وقت شب چکارم دارن؟!
بعد از اینکه با مجید صحبتام تموم شد به ایسا زنگ زدم. ایسا خبری بدی برام داشت. هادی علیشاپور تو راه یزد تصادف کرده و متاسفانه مادر بزرگوار و خواهر گرامیاش را از دست داده!!!
خبر مثل یه شک قوی توی تنم رسوخ کرد. هنگ کرده بود. ایسا هم گیج و منگ بود. بعدش زنگ زدم به محمد. اون البته خاسته بود شماره اسماعیل رو بگیره که اشتباهی شماره من رو گرفته بود. اون هم میخواست این خبرو به اسماعیل بده! همه گیج بودیم و نمیدونستیم که چه بکنیم.
در حال حاضر نمیدونم هادی خودش حالش خوبه یا نه! زنگ زدم به رضا ... اون گفت که من با هادی صحبت کردم. هادی حالش خوبه!
از صمیم قلب این مصیبت دردآور رو به هادی و خانوادهی عزیزش تسلیت میگم. امیدوارم خدا بهشون صبر بده...
پی نوشت:
۱: هادی علیشاپوری از بازیگران خوب تئاتر هرمزگان است. او در اکثر رویدادهای فرهنگی استان حضوری فعال دارد
۲: عکس مربوط به نمایش "بلندترین جای دنیا" به کارگردانی ایسا صادقی است که هادی در آن ایفای نقش میکرد.
۳:حمید ملاحسینی کارش مربوط به مسئله دیگهای بود.