امروز عصر خانه ی پدرم خواب بودم که احساس کردم زمین تکان میخورد. مادرم داشت ما را صدا میکرد تا از خانه بیرون برویم. اصلا این خانهی جدید که پدرم بعد از سی سال توانسته بسازد را قبول ندارد. میگوید آن خانهی قبلی محکمتر است. من بیرون نرفتم و دوباره خوابیدم. ساعت پنج ونیم بود که یکی از دوستان زنگ زد و گفت که زلزله به اطراف قشم خساراتی وارد کرده است. آمار کشته شدگان و مجروحان نامعلوم است. آماده شدم که بروم آنجا اما نشد... خبردار شدم که بعضی از مجروحان را با هلیکوپتر به بیمارستان شهید محمدی آوردهاند. خودم را به آنجا رساندم. در بین تلخی خبر مرگ چهار نفر از همشهریانم و بیست و شش مجروح، صحنهای خوشحال کننده دیدم. رییس دانشگاه علوم پزشکی و رییس بیمارستان که نگران حال آسیب دیدگان بودند وخودشان شخصا در بیمارستان حضوری پررنگ و موثر داشتند.
دکتر عابدی و دکتر بهزاد در فوریت ها اورژانس شهید محمدی
کودکی که خواهرش را در این حادثه ی ناگهانی از دست داد
فارس آخرین آمار کشته شدگان را 5 نفر و زخمی شدگان را41 نفرگزارش کرد.
عکسهایی عبدالحسین رضوانی از صحنهی زلزله +
در همینباره سیاورشن
خیلی ناراحت شدم...
خدا رحم کند و بس ..... از زحمت شما در تهیه این گزارش ممنون.
با سلام
وب بسیار خوبی دارید دغدغه شما برای استان ستودنی است به مسائل دیگری همچون استخدامی های رانتی مدیریت غلط شهری و ... بنویسید بهره مند خواهیم شد.
دنیای ماچون کوهساریست که هر کس در آن بانگ زند ، انعکاس صوت خویش را می شنود، کسی که روحش از مهر ومحبت سرشار باشد از دیگران جز محبت و وفا نمی بیند .
سلام دوست عزیز
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعادلخراش بود از صمیم قلب براشون دعا کردم
التماس دعا
منتظر بودم تو قشم ببینمت....