یک نفر دیشب مرد
یک نفر دیشب مرد
یک نفر دیشب مرد
و هنوز نان گندم خوب است
هنوز آب میریزد پایین
اسب ها مینوشند....
این عکس همی چن رو پیش اَ مم خو امگفتن ...انشاالله همیشه سالم بشت تا نوک(نوه) سیا خو که مال من رو پُت خو بنوست. یه قسمتی از ترانه ننه اثر جون عبدی عزیز انوسم که خیلی به حس حال مه نزیکن.
ای خوب مهربونترین عزیزترینم مادرم بیچه تموم روزو خو وا پای مه اتکه حروموختی که با عشقی عجیب بی مه رو سینهت تنهها وا چه کرامتی ننه شیرهی جون خو تدا
جز شیر شیرینت ننه شیرینی از دنیام ندی جز ماتم و غم حاصل از امروز و فردا خو م ندیکاشکه خیال روزن رفته ازم جدا شبو کاشکه وا جای بخت مه مودن تو سیا شبو
دلت شواسته که برات فغط یه چوک خب بشم نه ایکه تو دست قضا حیرون وا مثل گوک بشم
مودت سفید بو دلت سیاه ا دست روزگار مرغ جونی خو ننه وا دست خو ت ادا فرار
اگه جای اشتبا امنوشته یا بیت او جا به جا بوده ببخشی
انگار که در عمق به خواب رفتهایم...
آرام همراه تکانهای آب اینطرف و آنطرف میشویم
شسته شدهایم...
آنقدر که ماهیتمان را نیز از دست دادهایم
حالا دیگر مادرهایمان هم ما را نمیشناسند
و پدرهامان آنقدر در آمده که حرامزاده مینماییم
چقدر تلخ
تلخ
و پوچ
همیشهی خدا بیهودهگی تلخ است
دریا خندید
در دور دست،
دندانهایش کف و
لبهایش آسمان.
- تو چه میفروشی
دختر غمگین سینه عریان؟
- من آب دریاها را
میفروشم ،آقا.
- پسر سیاه ،قاتی ِ خونت
چی داری؟
- آب دریاها را
دارم ،آقا.
- این اشکهای شور
از کجا میآید ، مادر؟
- آب دریاها را من
گریه میکنم ،آقا.
- دل من و این تلخی بینهایت
سر چشمهاش کجاست؟
- آب دریاها
سخت تلخ است،آقا.
دریا خندید
در دور دست،
دندانهایش کف و
لبهایش آسمان...
هواداران احمدی نژاد از موج سبزی که در بندرعباس شکل گرفته وحشت زده شدهاند و دست به پاره کردن کل بنرهای تبلیغاتی "دیدار میر حسین موسوی با مردم بندرعباس" زدهاند. حالا خود این هواداران هم جای خالی رئیس دروغ گو دولتشان را به روی صندلی دهم ریاست جمهوری احساس میکنند. دروغ گویی جایش را به صداقت خالص میر حسین موسوی میدهد تا بر همهی نا اهلان ثابت شودکه دروغ هیچگاه پایدار نخواهد بود. زمانی که رئیس جمهور یک کشور در مقابل چشم همهی مردم کشورش بدون هیچ واهمهای بخواهد که آنها رابفریبد سرنوشتاش چنین است...
زنده باد مردم هوشیار ایران زمین...زنده باد میر حسین موسوی...
نکتهی جالبی که این مناظره داره اینه که مردم رقم پولهای هاپولی شده توسط سران کشورشون رو میدونن و حس اعتمادشون رو از مسئولین حکومت از دست میدن...
ساجده کشمیری شاعر ورزشکار شهرمان در ارتفاعات قله دماوند دچار هیپوترمی میشود و...
قسمتی از شعرهای ساجده:
نه می توانی بر ام به گردانی از جریان موی رگ های که چشم را خون می دهند
سرخ رنگ ها به ته محو دو چاره شده اند که سوخته تب در رهایی تن رها رها
که بخار می بی نی
و تسلیمی با دست های بسته در بغل
هر جا بری پی دا شدنی زمینی با لب ها من ماتیکی ماسیده
چن روزه که میخوام درباره جشنواره لیوا چیزی بنویسم اما یا تنبلی میکنم یا فرصت نمیشه...حالا کنسرت هادی آرمینام بهش اضافه شده...