جغد بندری
جغد بندری

جغد بندری

یک داستان واقعی

یک مرد ۳۰ ساله‌ای بود که تازه ازدواج کرده بود و کاری هم نداشت تا مخارج زندگی‌شو تامین کنه. تو خونه‌ی پدر زنش زندگی می‌کرد و وسایل خونه هم پدر زنش براش گرفته بود. یکی از دوستان قدیمی‌ش که خیلی تو فکرش بود یه روز بهش گفت: حداقل برو پولی،وامی جور کن تا ببرم‌ت جایی سر کار! اون مرد 30 ساله هم دید دوست قدیمی‌ش بد نمی‌گه. رفت پیش پدر زنش و قضیه رو بهش توضیح داد. پدر زنش‌ام قبول کرد و به خاطر دختر نازنین‌ش یه وام گرفت تا داماد بیکارش بتونه جایی مشغول کار کردن و پول در آوردن بشه. ماشین رو خرید و رفت پیش دوست قدیمی‌ش. دوست قدیمی‌ش‌ام بدون معطلی اونو برد به محل کار و به رئیس شون معرفیش کرد. رئیس‌ام چون اون دوست قدیمی از قبل باهاش هماهنگی کرده بود پذیرفت و اون مرد 30 ساله صاحب شغلی شد. راننده‌ی کارشناسان. کارشناسان رو از محل کار به خونه و از خونه به محل کار می‌برد. یک سالی گذشت و اون مرد سی‌ساله حالا خودش رو تو کار ثابت حس می‌کرد و گاهی وقتاام کار بردن و آوردن کارشناسان رو انجام نمی‌داد و به اونا می‌گفت با تاکسی تلفنی برن خونه بعد پولشون رو حساب می‌کنه...بگذریم که حالا پولشون رو می‌داد یا نمی‌داد! گاهی وقتاام ازشون پول قرض می‌کرد. گاهی‌ام وقتی کارشناسی رو می‌برد پشت اون کارشناسی که نبود بدگویی می‌کرد. 2 سالی به همین منوال گذشت و اون مرد حالا 32 سالش بود. یه روز اون دوست قدیمیش رو دید و دوست قدیمی‌ش از وضعیت کارش پرسید که راضی یا نه! اون مرد که حالا 32ش بود گفت: من از 2 تای این کارشناس آ خوشم نمی‌یاد...میشه اینارو بیرون کنن! اون دوست قدیمی که تعجب کرده بود با خودش گفت مث اینکه این مرد که تازه 32 سالش شده نمی‌دونه که اگه این کارشناسا نباشند اون‌ام شغل‌ش رو از دست می‌ده! یه کم دیگه‌ام فکر کرد و به اون مرد که تازه 32 سالش شده بود گفت باشه! و اون ۲ تا از هم خداحافظی کردن...

نظرات 6 + ارسال نظر
بدیس سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:33 ق.ظ http://www.aask.blogsky.com/

سلام.واقعیتی تلخ...

خبرهای غیرقابل پخش هرمزگان سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:55 ق.ظ http://bandarpress.blogfa.com

سلام دوست عزیز و خوش اندیشه ام .مطلبت عالی بود.آیینه ای تمام نما از خیلی از ما!
در ضمن با مطلب یک گزارش تکان دهنده ...به روزم .اظهار نظر شما برایم بسیار ارزشمند است

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:58 ب.ظ




شمعی روشن کنید



Light a Candle!
Dear Friend,

Please Go to the following website and light a candle for our lost
ones. Please tell everyone.
www.iranian-heroes.org

The aim is to light one million candles at www.iranian-heroes.org in
memory of Neda and others who have died so far, to that their memory
stays alive.

Payande IRAN

پیرمرد دیریا سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:17 ب.ظ http://hormozpic.blogfa.com

مه رفتوم تو فکر.....

ماهی بالی چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:22 ق.ظ http://mahibali.blogsky.com/

سلام مجید

آفران((با فنت 75))

خیلی ساده اما تاثیر گذار

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:07 ب.ظ

http://www.chn.ir/
http://www.chn.ir/news/?section=2&id=50721


ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد