جغد بندری
جغد بندری

جغد بندری

بی تو گپ بودم

وقتی مِه چه بسیارگپ بودم (بی تو)و دو اُمزه ، اِشنو اُمزه بی تو .بی تو سفر با همه ی مغزم با همه ی دستُم رَفتم اما تنها . شعر اُمگفت ، فُحش اُمدا، بازی اُمکه نمایش ، نماز اُمخوند و نیایش ،

کتاب هر دستی که هَسته باز و ساز اُمزه با وَهری که از تومهَسته

مَخونده بَه دُنباِلتروم ،

دو اُمکَند توپ به دست، گَشت لطافت تو، دست به مُودن زن اُمکَشی و نَهَسته جِنسی خدایی که مَواسته.

مِه چِه بسیار گَپ بودم و بی تو هر رو

، دلم خالی از رَحم آدمی.

مه کوچَک گَپ بودم لوو دیریا پای مشتای تدو* .

هَمه جا که رفتم گَََپ تو شاگو وا مِه ولی...اَفسوس

کَرو شَل گوشم و دستم 

منتظر معجزه که بیی وا دلم مرحم بی کسیم توی 25 سال دوری اَ خوم تو بشی

که بشی که خاشی که خاشی

مه چه بسیار گَپ بودُم بی تو...


* تدو: یکی از قدیمی ترین مشتاون خواجه عطا مال ای شخصن. که هنو با وجود سن بالایی که ایشه پا مشتا خو اریت.


من


همان طور که سخت زاده شده ام

روزگاری

سخت خواهم مرد

چونان که پایم

بی هیچ راهی پیمود

کوره راه های تنگ و تاریک هستی.

برایم از من بخوان

که حس نمی‌شوم برای خودم.

نقاشی

جغد و الهیات و یهود پیامبر


جغد و در اعماق سکوت کردن


جغد و پشیمانی که بود


جغد و قبر زنده های در گور خفته


جغد و هوس بارداری


جغد سرشار


جغد و صلح جنگجویانه


جغد و چروک های چرکین چرچیل


جغد در پست وقتی که مدرن است


جغد و هیجان شراب نخورده ای که هست


جغد وستم


افقها

دیوار اتاقم افقها را نمی فهمد

حتا با نصیحت تابلویی زیبا.


محمدی