جغد بندری
جغد بندری

جغد بندری

نوشته مرتضا نیک نهاد در مورد نمایش " خانواده وینگفیلد"

 
  مصائب وینگفیلد و خانواده جمشیدی
۱: نمایش "خانواده وینگفیلد" به کارگردانی مجید جمشیدی اجرای عموم‌اش را پس از پنج اجرا هفته پیش در سالن فرهنگ فرهنگسرای طوبا به پایان رساند. نمایشی که حاصل نمایشنامه مشهور تنسی ویلیامز یعنی "باغ وحش شیشه‌ای" است. اثری دغدغه‌مند و رئالیستی، آنگونه که جمشیدی پیش از بر روی صحنه رفتن نمایش تاکید داشت. برای آنکه بازیگران اثرش بازی واقع‌گرایی ارائه دهند و تماشاگر با آدم‌های قصه‌ی "خانواده وینگفیلد" همراه شود زمان زیادی گذاشته است. باغ وحش شیشه ای یا به روایت مجید جمشیدی "خانواده وینگفیلد" نمایشنامه‌ای با پایبندی به جزئیات داستانی، شخصیت‌ها و روابط آنها در عین حال با شکل و زبانی آشنا برای مخاطب است. آنگونه که اگر خوب روایت شود تماشاگر تا پایان پلک نمی‌زند و به ساعتش نگاه نمی‌کند. ... 
 2 ."خانواده وینگفیلد" داستان خانواده‌ای سه نفری که در آستانه‌ی از هم پاشیدن است. فتحیه بقایی بازیگر کهنه کار تئاتر هرمزگان در نقش آماندا مادر تام و لورا در این اثر به ایفای نقش می‌پردازد. آماندا آنگونه که در نمایشنامه تنسی ویلیامز آمده زنی سلطه‌گر، زیبارو، خودشیفته و دلسوز است که در خیال خود در گذشته و دوران جوانی خود زندگی می‌‌کند، شخصیتی که فتحیه بقایی در جان بخشیدن آن ناموفق ظاهر شد. آماندا در روایت مجید جمشیدی پوسته‌ای از شخصیتی است که تنسی ویلیامز خلق کرده است بقایی با فریادهای گاه و بی‌گاه خود و انتقال احساس‌های آنی و بی‌اساس حتا در لحظاتی حرص تماشاگر را در می‌آورد. بقایی گاهی فراموش می‌کرد که تماشاگر با زنی توامان خودشیفته، دلسوز و کمی خنگ مواجه است او در تعریفی ساده زنی جیغ جیغو و خودشیفته بود. طراحی لباس نامناسب او این احساس را تشدید می‌کرد. بقایی عموما سعی می‌کرد از تسلطش بر روی صدا نهایت استفاده را ببرد؛ آنگونه که بازی با چهره‌اش عملا کارایی‌اش را از دست می‌داد، به اعتقاد نگارنده در فقدان فعلی بازیگری هرمزگان فتحیه بقایی بهترین گزینه برای قرار گرفتن در اتمسفر نمایشنامه‌ای با این حال و هوا بود. ... 
 3.جمشیدی نقش آفرینی مهمترین شخصیت این نمایشنامه یعنی تام را به علی رستمی واگذار کرده است. تام باغ‌وحش شیشه‌ای، اسیر مادر و خواهر کم‌توان خود است. او جان شیفته‌ی نوشتن و ادبیات و ماجراجویی‌ست. اما به ناچار بعد از رفتن پدر در خانه مانده و با کار در کارگاه کفش‌سازی تمامی استعداد و هیجان و بلندپروازی‌های ‌خود را به مرگ می‌‌سپارد.علی رستمی تنها بازیگر خانواده جمشیدی ست که تماشاگر پس از اینکه او در صحنه قرار می‌گیرد با او و قصه همراه می شود؛ هرچند که برخی‌ها معتقدند علی رستمی بدون استفاده از همه‌ی ظرفیت‌های بازیگری تئاتر فقط دیالوگ گفت. به زعم نگارنده رستمی در خدمت فضای رئالیستی نمایشنامه بود و به دور از ادا و اطوارهای مرسوم بازیگران تئاتر نزدیک‌ترین شخصیت ممکن به تام تنسی ویلیامز را نشانمان داد. رستمی اضافه بازی نمی‌کرد خودنمایی نمی‌کرد هرچند که گاها فراموش می‌کرد او یک کارگر است همان مسئله ای که فتحیه بقایی هم با آن مواجه بود. 
 4.همیشه فکر می‌کردم اگر قرار باشد باغ وحش شیشه‌ای در بندرعباس بر روی صحنه برود چه کسی قرار است شخصیت دخترکی خجالتی و منزوی که ارتباطی با دنیای واقعی و ضروریات آن ندارد را بازی کند. راضیه ذاکری آنقدر در نقش لورا فرو رفته که یقین پیدا می‌کنم کسی به استثنای خودش نمی‌تواند لورا را به این خوبی بازی کند. ذاکری به درستی از صدای خوبش استفاده می‌برد تا زیبایی‌های درونی‌اش را به رخ معلولیت مادر زادی‌اش بکشد. ذاکری که اتفاقا بازیگر پرتجربه‌ای نیست بدون در نظر گرفتن مناسبات بازیگری تئاتر شخصیت باور پذیری را در معرض دید تماشاگران قرار می‌داد هرچند ذاکری گاها فراموش می‌کرد لورا یک معلول است. به یقین درست‌ترین انتخاب جمشیدی کسی غیر از او نیست. 
 5. سرانجام می‌رسم به نامناسب‌ترین انتخاب برای این نمایش، مجید سرنی‌زاده. آنقدر از جیم اوکانر دور بود که با ورودش ما را با مجموعه‌ای از احساسات اغراق آمیز مواجه کرد آنگونه که تماشاگر را از فضای واقع گرایانه‌ی اثر پرت می‌کرد سرنی‌زاده آنقدر طراحی لباس بدی داشت که گاها تماشاگر جای اینکه نمایش را دنبال کند متوجه اشکال شلوار او بود . جیم اوکانر کارگر کارگاه کفش سازی است و مانند تام روحیات هنرمندانه‌ای دارد؛ اهل موسیقی ست، صدای خوبی دارد و اهل گفتگوست شخصتی که سرنی‌زاده فقط پوسته‌ای از آن را داشت آنقدر که فکر می‌کردم او همچنان در حال تمرین است. 
 6.مجید جمشیدی پیش از این تجربه کارگردانی اثری بلند را در کارنامه‌اش نداشته است اما خانواده‌ی وینگفیلد او اثری کم ادعا و قابل قبول بود، تماشاگر آن را پس نمی‌زد و تا انتها با نمایش همراه می‌شد. خانواده‌ی وینگفیلد تجربه نسبتا موفقی با توجه به ظرفیت‌های ناچیز هرمزگان در بازیگری ، طراحی صحنه، طراحی لباس و ... برای مجید جمشیدی به حساب می‌آید مشروط به اینکه او اشکالات عمده طراحی لباس و صحنه‌اش را رفع کند . یادمان نرود که در همین سالن نمایش‌هایی را در همان دقایق ابتدایی‌اش رها کرده و پیاده‌روی را به تئاتر ترجیح داده‌ایم.  
عکس: امیرحسین خورگویی
نظرات 2 + ارسال نظر
لاتیدان دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

سپاس از شما مثل نمایش تا اخرش خواندم با بشترین اش موافق بودم فقط نیک تر است به جای گاها بنویسیم گاهی جناب نیک

ماه هرمزگان سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ب.ظ http://minabi123.blogfa.com

در مورد بند 5 هم نظر با آقای نیک هستم...
به امید تماشای کارهای بعدی گروه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد