ساعت 20 جمعه گذشته سالن آوینی مملو بود از دوستدار "رامی". خیلیها بودند و خیلیها هم نه! از آخرین باری که بزرگداشت رامی با حمایت انجمن موسیقی و اداره ارشاد برگزار میشد سالها میگذرد. البته نه اینکه یادی از رامی نباشد؛ یکسال پیش از این در بندرعباس، گروهی از دوستداران منصفی در سالروز مرگ او با برگزاری مراسمی کوچک یاد او را گرامی داشتند تا دوباره حال هوای منصفی تازه شود. در تهران هم مراسمهای مشابهای برگزار میشد. امسال پس از مدتها خاموشی مسئولان استان، در پانزدهمین سالروز خاموشی رامی ، انجمن موسیقی هرمزگان "شبی با رامی" را برگزار کرد که جای بحث و سپاس دارد. برخی از دوستان چیزهایی راجع به این مراسم نوشتهاند و من هم به عنوان یک علاقهمند به منصفی احساس کردم باید چیزی بنویسم.
پنج: همه میدانیم ، وقتی بخواهیم با محوریت کسی مثل رامی دور هم جمع شویم همه نگاهمان میکنند! همه توجهها به مراسم جلب میشود و موضوع حساسیت پیدا میکند. اما انجمن موسیقی بار این مسئولیت را بر دوش کشید. رامی خوانها هم آمدند با شور و عشق ترانههایش را اجرا کردند. بچههای موسیقی هرمزگان همیشه در قبال ابرام احساس مسئولیت داشته و تا جایی که پا داده با او هم نوا شدهاند. در آخر از همه دست اندر کاران برگزاری مراسم شبی با رامی سپاسگزارم.
یک: (( پیشنهاد) در این که سزاوار است هر سال برای رامی بزرگداشتی برگزار شود هیچ شکی نیست. اگر مراسم از این شکل تکراری و نا مفید به شکلی خلاق و پخته تبدیل شود تاثیراتش را میتوان بر جامعه فرهنگی استان مشاهده کرد. چرا که او توانسته با هنرش به هرخانهای در هرمزگان سر بزند. منصفی در مسائل دیگر نیز چون موسیقی ظرفیت پرداختن دارد. بهتر است با تشکیل "شورای برگزاری مراسم رامی" حداقل یک ماه قبل از زمان موعود به این مهم دست پیدا کرد. شورایی که میشود در آن از افرادی مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بهره برد.
دو: نورپردازی ناسالم و چیدمان شلخته و بدریخت روی سن، امکان تصویربرداری مناسب از مراسم را سلب میکرد.
سه: یادم میآید در دورههای پیش که مراسم بزرگداشت رامی برگزار میشد گروههای موسیقی توسط شورایی بازبینی میشدند و کارهایی که قابلیتهای لازم را نداشت از اجرا در مراسم باز میماند. این حرکت باعث میشد تا با اجراهای شنیدنیتری روبرو باشیم. و محدودیت زمانی که برای اجرای هر گروه قائل میشدند زمان بندیها را مناسبتر میکرد. رفتار حاضرین در مراسم امسال نشان میداد 230 دقیقه زمان فرسایشی برای نشستن در این فضای گرم است.
چهار: در این بند میخواستم به ابراهیم علوی و رضا کولغانی بپردازم که تجدید نظر کردم. شاید در فرصتی بهتر به این پدیدههای موسیقی هرمزگان پرداختم... کار دوستانی که زمان بیشتری برای ساخت و تنظیم داشتند به طبع بهتر از باقی بود، رامتین پاکدامن و مهدی خسروخواه یکی از این گروهها بودند.
امشب بشار اسد رئیس جمهور سوریه مهمان برنامه "فراسو" شبکه چهار ایران است. این برنامه در حالی انجام میشود که بیشتر کشورهای دنیا اقدامات بشار اسد علیه مخالفان دولتش را محکوم کردهاند و خواستار کنارگیری او شدهاند. چند روز پیش ساختمان شبکه اخباریه سوریه مورد حمله مخالفان قرار گرفت، حالا ایران با در اختیار گذاشتن یک تریبون ایرانی این امکان را برای اسد فراهم کرده تا پرسشهایی که برای آنها پاسخی در آستین دارد را جوابگو باشد...
مثل هر سال اردیبهشت تئاتر در بندرعباس همزمان با سراسر ایران برگزار شد. ولی ما با همهی ایران یک تفاوت عمده داریم. این تفاوت را تنها امسال بلکه هر ساله داشتهایم. ریاست انجمن نمایش استان را بدون هیچ اطلاع قبلی جابجا کردند(نقل قول از یاسین بهرامی رئیس گذشته انجمن). او و گروهش(تارس) و خیلیهای دیگر در این مراسم شرکت نکرده بودند. هیچ پیشکسوت سرشناسی در این مراسم حضور نداشت. مراسم همزمان با برگزاری هفتمین جشنواره فیلم و عکس اردیبهشت بود و همین امر باعث شده بود که خیلیها از مراسم روز تئاتر باز بمانند. کل این مراسم بیکیفیت و سرد برگزار شد و در آخر حکم ریاست حسین کریمی رئیس جدید انجمن نمایش استان هم قرائت شد.
۱۲ سال داشتم که همراه با خانواده به وسیله یک دستگاه ویدئو که آن زمان ممنوع بود فیلم "آقای هالو" داریوش مهرجویی را دیدم. در همان زمان نوجوانی "سارا" را برای اولین بار از تلویزیون وطنی و در شرایطی نامناسب تماشا کردم. قبل از سربازی رفتن بود که "درخت گلابی" را به پیشنهاد هادی؛ برادر بزرگم دیدم. فیلم "درخت گلابی" برایم با شکوه و جذاب بود. بعد از آن بارها و بارها چه با دوستان چه تنها به تماشای درخت گلابی نشستم. فیلم را از بَر بودم دیالوگهای فیلم تکیه کلامم شده بود. بعد از آن مخاطب جدی سینمای مهرجویی شدم. هر چند تا به حال هیچ فیلمی از مهرجویی به اندازه درخت گلابی مرا شیفتهی خود نکرده. امشب به سینمای ستاره جنوب بندرعباس رفتم تا پای آخرین فیلم این کارگردان خلاق سالهای قبل و بعد از انقلاب بنشینم. هنوز از شُک فیلم در نیامدهام. این فیلم داریوش مهرجویی بود؟! چرا مهرجویی این فیلم را ساخت؟! پول؟! قدرت و حمایت از افراد سیاسی؟! عشقٍ زمین پاک و محیط زیست؟!
"نارنجی پوش" روایت یک عکاس خبری صاحب نام است که بعد از خواندن کتابی متحول میشود. و بعد از آن انسان پاکیزه؛منظم و با حال میشود! عشق به پاکیزگیاش به اندازهای حاد است که او تصمیم میگیرد به عنوان "سوپور" به استخدام شهرداری در بیاید. در حالی که همسرش نخبه ریاضی دنیاست و خودش عکاس سر شناس کشور! پس از این حامد(شخصیت اصلی داستان) روز و شب زمین را جارو میزند و از نوای دلنشینِ غژ غژ جارو کشیدن روی آسفالت لذت میبرد!
برخورد سطحی مهرجویی با موضوع مهم محیط زیست شهری به صرف سفارشی بودن مرا قانع نکرد. به چه قیمت یک هنرمند بزرگ؛ همه سابقهی درخشانش را به این آسانی خرج میکند؟!
ضعف بنیادی داستان، ساده انگاری و کم حوصلگی مهرجویی در امر کارگردانی؛ سطح فیلم را در حد یک فیلم تلویزیونی کودک و نوجوان پایین آورده بود. دلم میخواست مهرجویی برخورد سالمتری با مقوله فیلم سفارشی و مخصوصن موضوع محیط زیست شهری داشت. برخوردی که حساسیت و وسواس همیشگی مهرجویی را در مقوله فیلمسازی بر میتابید. برخوردی که مهرجوییِ درخت گلابی، هامون، گاو، و ... را زیر سئوال نمیبرد.
دیروز صبح حدود ۴۰شناگر هرمزگانی مسیر هرمز تا بندرعباس را شنا کردند. این حرکت خود جوش که در حمایت از آبهای خلیج فارس صورت گرفت توسط چند شناگر پیشکسوت برنامه ریزی شده بود. موضوع جالب این بود که هیئت شنای استان از این حرکت حمایت نکرده بود و سازمان بنادر و کشتیرانی و چند پیشکسوت شنای استان حامی شناگران بود.
عکس: مجید جمشیدی
همه جزایر هرمزگان به نوعی زیبا و منحصر به فرد هستند. من بعضی از این جزایر رو رفتم. چند روز پیش قسمت شد و به ابوموسا رفتم و از طبیعت بکر و زیباش واقعن لذت بردم. ساحل بسیار زیبایی داره اما حیف ...
امیدوارم طبق حرفهایی که مسئولین کشور زدند این جزیره مرکز گردشگری بشه؛ البته با توجه فضایی که آنجا دیدم بعید به نظر میرسید... اما پناه بر خدا
عکس: مجید جمشیدی
امشب قرار شده یه بنده خدایی بیاد اینترنت ما رو وصل کنه! خدا خیرش بده
من دو ماهه که تو خونه ام هیچ رسانه ای ندارم. چند روزه که آنتن معمولی رو بردم تو بالکن چند تا شبکه ایران رو تو خونه دارم. خیلی سخت گذشت این چند وقت ...