جغد بندری
جغد بندری

جغد بندری

موتور وانت

 

در این روزهای که جیب مردم خالی از اسکناس است؛ شاهد استفاده‌های جدیدی از موتور سیکلت هستیم. این عکس یک نمونه سخت و خطرناکش است که سه‌راهی برق بندرعباس اتفاق افتاد. 

بازیار هم پرید!

 

همان‌طور که خیلی‌ها حدس می‌زدند عبدالله بازیار مدیر جدید بهزیستی به قصد مجلس مدیریت بهزیستی را پذیرفته بود. او که دوره مدیریتش به دو ماه هم نکشیده؛از سمت خود استعفا داده است. بازیار طی همین روزهای مدیریتش؛ در قالب بازدید از مددجوهای بهزیستی؛ به خیلی از شهرستان‌های استان سفر کرد. فکر می‌کنم استراتژی اشتباه بازیار در پذیرفتن مدیریت بهزیستی به عنوان سکو و تریبون انتخابات؛ او را به مجلس نمی‌رساند؛چرا که مددجوهای بهزیستی هم پی به نقشه او برده‌اند و حالا خودشان را به نوعی قربانی می‌دانند. 

خبر استعفای بازیار در خبرگزاری مهر

"وحدت" فرهاد مهراد

 
آهنگ "وحدت"  فرهاد مهراد را می‌توان اثر ماندگاری از میان آثاری که در مورد پیامبران خوانده‌اند دانست. ترانه‌اش را سیاوش کسرایی نوشته است و اسفندیار منفردزاده با آهنگ‌سازی جذاب این اثر را به یک شاه‌کار تبدیل کرده است. اما چه چیزی در این ترانه هست که همه قشرهای جامعه با آن ارتباط مثبت برقرار می‌کنند، و این آهنگ در سال اول انقلاب اجازه ضبط می‌گیرد؟از آنجایی که ترانه را یک کمونیست نوشته است؛ می‌توان نتیجه گرفت هیچ گونه نگاه مذهبی در سرایش نبوده است. و چیزی که باعث می‌شود این اثر در اول یک انقلاب مورد توجه قرار گیرد شعاری است که انقلاب‌ها آن را دوست دارند! و آن ظلم ستیزی و آزادگی است. این اثر روایتی از حضرت محمد را به شکل غیر مذهبی بازگو می‌کند."الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم/والا پیام‌دار، محمد!گفتی که یک دیار هرگز به ظلم و جور نمی‌ماند برپا و استوار! آن‌گاه، تمثیل‌وار کشیدی عبای وحدت بر سر پاکان روزگار!در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا،- دیرینه! ای محمد! جا هست بیش و کم، آزاده را که تیغ کشیده‌ست بر ستم". من این اثر را بسیار دوست دارم. و در این روز هم که مبعث پیغمبر است تقدیم به همه کسانی می‌کنم که هم‌چنان با ظلم ستیزی مخالف‌اند. و آزادگی را دوست دارند/
آهنگ وحدت را می‌توانید اینجا دانلود کنید.

با ما جفا مکن

نه تنها من  

بل‌   همانی که خدایش می‌دانی 

از این کردار بی‌بینش تو دل‌گیر است 

ما بسیار صبوری داریم  

                            صبر ما وقتی خون می‌شود 

که هیچ جای امنی نداری  

بیا و ما را مثل خودت بدان  

و این همه جفا مکن 

بررسی آثار عبدالحسین رضوانی در اصفهان

 
عبدالحسین رضوانی  را می‌توان اولین عکاس خبری هرمزگان دانست. رضوانی با گزارش تصویری‌های  تاثیرگذار و عکس‌های خلاقی که در نشریات از او منتشر شد؛ صاحب جایگاهی محکم در عرصه عکس خبری کشور شد. امروز  اصفهان میزبان جلسه گفتگو و بررسی آثارش است. این خبر را  در سایت معتبر عکاسی خواندم.  نقل از سایت:  در ادامه سلسله نشست‌های کانون عکاسان سینمای جوان اصفهان با صاحب‌نظران عکاسی و عکاسان تخصصی در ژانرهای مختلف جلسه این هفته سه شنبه ۷ تیرماه ۱۳۹۰ با حضور عبدالحسین رضوانی برگزار می‌شود. عبدالحسین رضوانی متولد سال ۱۳۶۱ بندرعباس، فارغ التصیل از مرکز پرورش استعدادهای درخشان ایران و اکنون دانشجوی کار‌شناسی رشته علوم ارتباطات گرایش روزنامه نگاری است. عکاسی را به صورت تجربی آموخته و اکنون با خبرگزاری مهر و موسسه مطبوعاتی همشهری همکاری دارد. /زمان: سه شنبه ۷ تیرماه ساعت ۱۶/۳۰ //مکان: پل آذر، مجتمع فرهنگی هنری استاد فرشچیان، سالن سینما

منبع: سایت عکاسی

خواجه‌عطاء دیگر مایه افتخار نیست!

 

من رشته هندبال را ۶ سالگی شروع کردم. وقتی می‌خواستم برای ثبت نام در  باشگاه خواجه‌عطاء بروم؛برادر بزرگم همراهم بود. پیراهن ورزشی قرمز، (با یک شماره ۷ بزرگ) که مادرم دوخته بود را به تن داشتم. تا به حال چند بار تمرین هندبالیست‌های باشگاه را از دور دیده بودم. مربی مصطفی غلام‌شاهی و غلام‌رضا عرب کمک‌اش بود؛ که هر دو از اهالی قدیمی محله بودند. باشگاه خواجه عطاء آن زمان باشگاه فعالی بود؛ به طوری که در همه رده‌های سنی تیم خوب داشت؛ از نونهالان گرفته تا بزرگسال. مسابقات هندبال در بندرعباس به صورت مستمر برگزار می‌شد و همه تیم‌های بندرعباسی بسیار با انگیزه بودند. من که قد و قامت بلندتری نسبت به هم سن و سال‌هایم داشتم خیلی زود در تیم نونهالان بازیکن ثابت و بعدش کاپیتان شدم. تعداد ما ۵۰ نفر بود که همه از اهالی محله خواجه عطاء بودیم.۱۲ نفر از ما در تیم‌های منتخب استان بازیکن ثابت بودند. غیر از ما ۵۰ نفر حدود ۲۰نفر تماشاگر ثابت تمرینات ما بودند. باشگاه محله ما مثل مدرسه دوست داشتنی بود که همه خواجه عطایی‌ها به آن افتخار می‌کردند. زمان تمرین مادرها خاطرشان از پسرک‌های کنجکاو و بازیگوش‌شان آسوده بود؛می‌دانستند که جای امن و سالمی هستند. حالا باشگاه خواجه عطای بندرعباس هیچ تیم هندبالی ندارد و همه‌ی بازیکن‌های سابق تیم؛ ورزش را رها کرده‌اند. حالا خواجه عطاء محله‌ی شده که هیچ‌کس به آن افتخار نمی‌کند...  

عکس مربوط به تیم منتخب دانش آموزان مقطع راهنمایی هرمزگان در سال ۱۳۷۴است. 

ایستاده از راست:‌ رسول نیرومند(مربی تیم)کیوان شاهی(باشگاه نایبند)محمد سالاری(باشگاه نایبند)مجید جمشیدی(باشگاه خواجه‌عطاء)مرتضا جمشیدی(باشگاه خواجه‌عطاء)ناصر مرادی(باشگاه خواجه‌عطاء)امجد(سرپرست تیم)// نشسته از راست: هادی جعفری(باشگاه خواجه‌عطاء) حمید جعفری(باشگاه خواجه‌عطاء)علی توحیدی(باشگاه خواجه‌عطاء) الیاس نیکخواه(باشگاه خواجه‌عطاء)

امیرزاده معاون امور استان‌های وزارت ارشاد شد!!!

 

 همایون امیرزاده که درگیری شدیدی با برخی از مطبوعاتی‌های استان داشت حالا معاون امور استان‌های وزارت ارشاد شده است. درگیری آن‌ها بیشتر بر سر اساس‌نامه جدید خانه مطبوعات هرمزگان بود. حکم توسط سیدعلی اکبر مسعودپور، معاون حقوقی و امور مجلس وزارت ارشاد صادر شده است. امیرزاده مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان بود که بعد از سه سال این پست را رها کرد. با این حساب شایعه کاندیداتوری او در مجلس هم منتفی شده است. متن حکم: "نظر به پیشنهاد مدیر کل امور استان‌ها با عنایت به بهره‌مندی جناب‌عالی از تجارب مفید و ارزشمند و داشتن تعهد و تخصص لازم به موجب این ابلاغ به سمت معاون اداره کل امور استان‌ها منصوب می‌شوید . از آنجا که پویایی ، رصد و برنامه‌ریزی فعالیت‌های فرهنگی هنری استان‌ها جهت نیل به اهداف متعالی فرهنگی نظام ارزشمند اسلامی مقصود نهایی می‌باشد انتظار می‌رود در سایه همکاری و همدلی لازم با مسئولان ذیربط و ارتباط تنگاتنگ با مدیران کل استانی در انجام وظایف محول موفق باشید." 

متن خلیل درخورد در مورد امیرزاده: پایان ماموریت جنجالی آقای مدیرکل

آلودگی تازه در ساحل بندرعباس


ساحل خواجه عطای بندرعباس بار دیگر آغشته به قیر شد. تقریبن 5 سالی می‌شد که خبری از این آلودگی وحشت‌ناک نبود. نمی‌دانم به چه شکلی این قیرها سر از ساحل در می‌آورند،اما هر چه هست خیلی از آبزیان را با سم خود می‌کشند. آلودگی نفتی در سواحل هرمزگان چیز غیر عادی نیست. بارها شاهد این آلودگی‌ها خانمان سوز بوده‌ایم.

درب بهشت!

پنج‌شنبه و جمعه را همراه با خانواده سفر کوتاهی به اطراف روستای "درب بهشت" استان کرمان رفتم. برای ما بندرعباسی‌ها واقعن مثل بهشت بود!

میوه‌های رنگارنگ،نم‌نم باران بهاری،رود جاری و خنک؛ تن گرما خورده جنوبی‌ها را حال می‌آورد. با این که اول تابستان است،روی قله‌های اطراف، برف نشسته بود. پیشنهاد می‌کنم  همین تابستان سفری  به درب بهشت داشته باشید.


مجری همایش گیتار کلاسیک را عوض کنید!

 

شب اول همایش گیتار کلاسیک بندرعباس در حالی به پایان رسید که بیشتر حضار از ادبیات مجری برنامه گلایه‌مند بودند. مجری که از اساتید گیتار کلاسیک در بندرعباس است، با ادبیات ناشایست و به صورت مستقیم؛ حضار را متهم به بی‌فرهنگی کرد. علی امینی در جا جای گفته‌هایش؛ با ادبیات مغرضانه‌ای که داشت؛ تماشاگران را دلخور کرد.  او  در بخشی از صحبت‌هایش گفت:‌"متاسفانه مردم ما، فرهنگ شنیداری موسیقی کلاسیک را ندارند." در حالی که علاقه‌مندان به موسیقی کلاسیک بیشتر صندلی‌های تالار آوینی را پر کرده بودند. او علاوه بر تهمت زدن؛ سوتی‌های زیادی در کار مجری‌گری داشت. پیشنهاد می‌کنم انجمن موسیقی فردا شب از مجری با ادب‌تری برای اجرای این همایش دعوت کند؛ تا هم مردم راضی شوند و هم در مقابل خانم افشار سرافکنده نشویم.   

عکس مسعود شجاعی در شب اول همایش گیتار کلاسیک بندرعباس