یکی از خبرنگاران در حال نشان دادن آب آلوده ی بندرعباس به استاندار و معاونانش استاندار هرمزگان در نشستی که در محل سالن اجتماعات استانداری با اصحاب رسانه داشت کیفیت آب شرب بندرعباس را مطلوب دانست و گفت : با توجه به خشکسالی های اخیر و کاهش 45 درصدی نزولات جوی و منابع آبی محدود و قرار داشتن هرمزگان در منطقه گرم و خشک استان با بحران کم آبی مواجه شد. کاهش حجم ذخیره آب سد میناب که عمده ترین منبع تامین آب بندرعباس است با پیش اندیشی مدیریت شد . به گزارش خبرنگار ندای هرمزگان عبدالعلی صاحب محمدی گفت : یک خط لوله اضطراری به طول 30 کیلومتر از سد شمیل ـ نیان وارد شبکه آبرسانی بندرعباس شده و کیفیت نامناسب و طعم و رنگ آب موجود ناشی از آب های مانده در شبکه آب می باشد و با وارد شدن آب سد شمیل ـ نیان به شبکه مردم از کیفیت آب شرب بندرعباس راضی خواهند شد و بحران آب تا چند روز دیگر کاملا بر طرف می شود . وی همکاری سازمان های ذیربط در مهار بحران آب را ستود و گفت : جهت اجرای پروژه های آب رسانی به مناطق مختلف استان از منابع دولتی بودجه هایی به این امر تخصیص یافت و با مشارکت شرکت آب و فاضلاب و با اهتمام مسوولان ، شهر بندرعباس از نظر کیفیتی آب شرب مناسبی دارد. وی در ادامه گفت : تنها ده تا 15 روز از حجم مرده سد میناب در شبکه آب بندرعباس استفادهشد و آبی که وارد این ساز و کار می شد از نظر بهداشتی مورد تایید آزمایشگاه های فنی قراردارد و املاح موجود در آن در حد طبیعی است. وی همچنین گفت:در بعضی از محلات و مناطق با افت فشار آب مواجه بوده ایم که آن هم تا چند روز آینده این مشکل نیز بر طرف خواهد شد . وی افزود : سرانه میزان مصرف آب در شهرستان های هرمزگان بالا می باشد این میزان مصرف در بندرعباس به میزان هر 1500 تا 1700 لیتر در ثانیه است که در قیاس با استان های همجوار رقم سرانه مصرفی بالایی است. وی در ادامه گفت : سیاست های دولت نهم در جهت تامین رفاه و آسایش مردم استان بدین منظور در زمان بروز مشکل کم آبی ، با گسیل تانکرهای آب و نصب دستگاه های آب شیرین کن در مناطق بحران زده روستایی و شهری به تامین آب این مناطق پرداخت . وی گفت : با مشارکت بخش خصوصی تعداد دستگاه های آب شیرین کن به منظور استحصال آب قابل شرب مناسب افزایش خواهد یافت و مزایایی نظیر واگذاری زمین ، تسهیلات بانکی و ما به تفاوت فروش در اختیار متقاضیانی که در طی فراخوانی دعوت به همکاری شده اند قرار خواهد گرفت. ایجاد سدهای خاکی ، طرح آبخیزداری ، از دیگر برنامه های دولت در جهت مهار بحران آب است . |
- در زندگیام دریچهای باز شد، واردش که شدم زندان بود.
ـ جملهاش را با چکش خرد کردم تا فهمیدم.
- نگاهم که میکنی ضرب در عشاق میشوم.
- سیگار را مثل پستان مادرش مک میزد .
- نگذار صندلی رئیسیات ریشه کند.
- موبایلم میگرید وقتی بیجواب میمانی.
- از دین که رد شدم باران گرفت.
- فلسفهای که در فنجان بود را با سفسطه نوشید.
- عکس سیاست که میگیرم دوربینم قی میکند.
- صدایم که میکنی گوش تازهای در من میروید.
امیرحسین فتوحی دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان که به دلیل شرکت در تحصن 9 خرداد این دانشگاه و همچنین مصاحبه با صدای آمریکا، به دو ترم تعلیق از تحصیل محکوم شده بود قصد دارد به همین زودی از ایران خارج شود. مقصد وی نامعلوم است اما هر کجا که باشد امیدواریم سالم تندرست بماند.
در بسیاری از متون دانشگاهی زبانشناسی
و به خصوص جامعه شناسی زبان (نام تعداد بسیار معدودی از آنها در پایان این مقاله
موجود است) لهجه (accent) دربرگیرنده کلیه ویژگیهای تلفظی و آوایی کلام تعریف شده
است. به عبارت دیگر، نحوه تلفظ کلام هم در سطح فردی و هم جمعی، لهجه بوده و مسلماً
با افزایش افراد، افزایش دگرگونیهای تلفظی را نیز شاهد خواهیم بود. شاید ذکر چند
نمونه در این زمینه مفید واقع شود. خوانندگان کرمانی احتمالاً واقفند که «ق» را به
گونه یی خاص خود تلفظ میکنند. کافی است یک تهرانی از هم میهن کرمانی خود بخواهد که
واژه «دقت» را بگوید تا متوجه شود که باید تمرین کرده تا بتواند مانند دوست کرمانی
خود «دقت» را تلفظ کند. همچنین خوانندگان حتماً با فردی روبه رو شده اند که نحوه
تلفظ وی سریعاً اصفهانی بودن ایشان را آشکار ساخته است. مثال دیگر دوستان یزدی
هستند که با قرار دادن تکیه اولیه (primary stress) لغات بر سیلاب اول آنها، تلفظی
خاص خود دارند. از یک شهروند یزدی بخواهید که با لهجه خود بگوید؛ «من اصلاً منظورم
این که شما میگی نبود.» کافی است از یک دوست اراکی خود تقاضا کنید فقط و فقط واژه
بسیار کوتاه «نه» (به معنای مخالفت) را بگوید تا متوجه ویژگی خاص لهجه وی شوید.
خوانندگان محترم دقت کنید که چند مثال معدود فوق (که مشتی است کوچک از
خرواری بس انبوه) فقط و فقط در حیطه آوایی است. حال آنکه اگر مثلاً به اصفهان سری
بزنید متوجه خواهید شد که ماجرا محدود به تلفظ و لهجه نیست. به عنوان نمونه، آنها
در بین خود از اصطلاح «تاب خوردن» برای گشت و گذار استفاده میکنند؛ «غروب که هوا
خنک شد بریم تو شهر یه تابی بخوریم.» خیلی از آنان به باجناق «همریش» میگویند. در
برخی نقاط دیگر کشور به جای «مال من» میگویند «برای من». در سفر به شیراز
درمییابید که «عرق» به انواع نوشیدنیهای گیاهی فاقد الکل از قبیل عرق بیدمشک و
غیره گفته میشود حال آنکه در بسیاری جاهای دیگر اینگونه نیست. در برخی نواحی ایران
رایج است به جای «اشکال نداره» بگویند «طوری نیست». اینگونه تفاوتها از محدوده
تلفظ فراتر رفته و پدیدآورنده گویش (dialect) یا مجموعه خاصی از بیان آوایی، لغوی،
صرف و نحوی، معنایی و حتی کارکردی یک زبان است.
در واقع لهجه، زیرمجموعه یی
از گویش است به این معنا که هر گویش لهجه خاص خود را داراست. اما برای شناخت و
توصیف یک گویش، بررسی لهجه فقط بخشی از ماجراست. گویشها نه تنها در لهجه بلکه در
برخی لغات و اصطلاحات نیز تفاوت دارند. همچنین گویشها دارای تفاوتهای صرف و نحوی
نیز هستند که البته معمولاً میزان تفاوتهای صرف و نحوی کمتر از دو مورد قبلی است
زیرا اساساً صرف و نحو شالوده سازنده زبان است. گویشها نهایتاً زیرمجموعه یک زبان
هستند. به عنوان مثال هر چقدر گویش فارسی مشهدی با گویش فارسی نایینی متفاوت باشد،
نهایتاً اگر قرار باشد یک مشهدی با گویش خاص خود با یک نایینی محاوره کند، مخاطب
نایینی وی متوجه کلیت مطلب وی میشود ولو آنکه برخی موارد را متوجه نشده و از وی
تقاضای تکرار مجدد یا بیان به گونه یی دیگر را کند. در کل این دو فرد دو گویش
متفاوت از یک زبان واحد (فارسی) را با هم صحبت میکنند. حال آنکه چنین فهم مشترکی
بین یک عرب زبان و فارسی زبان به رغم تشابهات لغوی این دو زبان برقرار نیست. دلیل
ساده است؛ عربی و فارسی دو زبان متفاوتند نه دو گویش از یک زبان...
نوشتهی حمید مرعشی
امروز یک سالگی جغد بندری است. تا قبل از این یک سال چیزی از اینترنت و وبلاگ نمیفهمیدم، البته الان هم چیز زیادی نمیفهمم فقط تا این حد که میبینین... در طول این یک سال زندگیام عوض شده، دیگر اتاقک سرد ارث پدریم تمام شد و من آن را به دست مستاجری دادم که هیچ از اتاقک سرد ارث پدریم نمیداند. الان که این نوشتهها را مینویسم تمام موی تنم سیخ شده است و مانند عاشقی که معشوقهاش را بدستان خودش کشته عذاب وجدان دارم. بیخودیهای دوست داشتنیام، بیخیالی ذاتیام ، عشق سفر با موتورم و همهی دوست داشتنیهایم از من فاصله گرفتهاند. در طول این یک سال وبلاگی خیلی چیزها را از دست دادم و خیلی چیزها را به دست آوردم. نمیدانم آنهایی که از دستشان دادم بهتر بودند یا آنهایی که تازه بدست آوردهام. البته چندان مهم نیست... خیلی از دوستان طی این یک سال به من کمک کردن و چیزایی درباره وبلاگنویسی به من آموختن. اول دوستی بود که صاحب وبلاگ کهرهوار بود. اون اولین کسی بود که منو تشویق به وبلاگنویسی کرد. بعد پسر داییم این وبلاگ رو برام ثبت کرد. جناب حسن بردال کمک کرد و بعضی چیزا رو یادم داد. مثلا اینکه چه طوری چیزی رو تو وبلاگ لینک بدم. جناب عبدالحسین رضوانی آپلود کردن رو یادم دادن و چند چیزی دیگه که الان حضور ذهن ندارم. جناب سیاورشن همچنین، این قالب رو برام طراحی کردن که جا داره همین جا ازش تشکر و قدردانی کنم. البته سیاورشن عزیز کمکهای زیادی به بنده داشتن و طی این مدت که با هم آشنا شدیم چیزهای زیادی ازش یاد گرفتم. جناب محمد ذاکری که استاد هستند و من با نوشتههای ایشان دلگرم برای نوشتن میشدم و دلم میخواست که من هم بتوانم روزی بنویسم. خلاصه از همهی دوستانی که کمک کردن تا این وبلاگ یک ساله بشود متشکرم. همهی دوستانی که با نظر دادنشون منو دل گرم به نوشتن کردن و ماندن.
دومین مجلسخوانی بودن یا نبودن با معرفی نفرات برتر و نیز تقدیر از دوستان یاری کننده به کار خود پایان داد. این جشنواره با همهی کاستیهایش گام بلند انجمن نمایش در طول این چند سال اخیر بود. فیستیوالی که با مدیریت و اجرای خود هنرمندان تئاتر بر پا شد و هیچ دستگاه و نهاد دخالتی و نظارتی این جشنواره را مورد عنایت و ارشاد خود خود قرار نداد. گرچه شهرداری با نصب دو بنر در سطح شهر جشنواره را همراهی کرد و دانشگاه هرمزگان با در اختیار گذاشتن انباری*(پلاتو) فرصت تنفسی را برای تئاتر نیمه جان بندرعباس فراهم آورد، و دفتر امام جمعه با اهدای چند جلد قرآن که به نفرات برتر تقدیم شد، هنر نمایش را به رسمیت شناخت، دیگر این خود بچههای* انجمن بودند که با پول قلکهاشان این جشنواره آبرومند را برگزار کردند. درست که به علت دست تنگیهای موجود و بضاعت کمی که برای تئاتر استان باقی مانده سطح کیفی جشنواره آن چنان نبود اما قدمی موثر و بهجا برای نسل نوخواسته تئاتر که فرصتی برای اجرا نمییافتن بود و یک شعار اساسی برای ماندن بیواسطه!!!
این جشنواره شاید سرود بودن بچههای نمایش بود که به بهانهی مجلسخوانی بودن یا نبودن شکل منطقی و موثرتری به خود گرفت و زیبایی سرود بودن با برگزاری جشنوارهی تئاتری عمق بیشتری پیدا کرد.
دومین مجلسخوانی بودن یا نبودن یک درس همیشگی برای هنرمندان این استان بیکس* بود. میتوان بود همان گونه که میخواهی
لازم به ذکر است که در پایان جشنواره هیئت امنای انجمن نمایش بندرعباس نیز استعفای خود را اعلام کردند.
* پی نوشت: این انبار توسط خود بچه های انجمن آماده اجرا شد.
* : منظور از بچه ها همان مجید سرنی زاده رییس انجمن نمایش بندرعباس و حامد رضوانی عضو هیئت امنای انجمن میباشد.
* : منظور از بیکس این است که هیچ مسئولی دغدغهی استان را ندارد. (جدی نگیرید)
اینم چند عکس از فستیوال
نمایش به همین سادگی (رضا غریب زاده)
نمایش تراب (ایوب رحیمی)
نمایش خدا،زمین،انسان(آزاده کدخدایی)
نمایش از کجا آمده ام...(سمانه آبدانی)
نمایش سر خط نقطه (شاهرخ موسوی)
سیما پور سالاری در نمایشی از مهدی عطایی دریایی (بخش جنبی)
محمد علی قویدل در نمایش مهدی عطایی دریایی(بخش جنبی)
اهدای جوایز به نفرات برتر
یک عکس یادگاری از شرکت کنندگان بودن یا نبودن
در همین باره سیاورشن
برنامه اجراها بدین شرح است: پنجشنبه ساعت 17نمایش(از کجا آمده ام ...)سمانه آبدانی.ساعت18 نمایش(به همین سادگی)رضا غریبزاده. ساعت19 نمایش (هستیم پس می توانیم)حسین رزده . ساعت20 نمایش(تراب)ایوب رحیمی از میناب.
جمعه ساعت9 نمایش(خدا زمین را دوست دارد )آزاده کدخدایی . ساعت10 نمایش(سر خط نقطه)شاهرخ موسوی از میناب. ساعت 11نمایش(مر)پیمان بخشی. اختتامیه و اهدای جوایز ساعت 18.30
حسن بردال عکاس بندرعباسی از تاریخ ششم مهر ماه به مدت پنج روز در خانهی هنرمندان ایران ، نگارخانهی نام تهران نمایشگاهی برگزار میکند. عکسهای مربوط به همین نمایشگاه را با هم ببینیم.
عکسها : مهران افشار نادری / رضا دبیری نژاد
منبع : ماهی بالی
دو روز پیش در خانه پدرم نشسته بودم که برادرم با عصبانیت وارد شد. فورا سراغ یخچال رفت و چند لیوان آب خورد. نشست و کمی با خودش زمزمه کرد. مادرم تا اورا دید فهمید که چه خبراست. بعد ازاینکه کمی آرام شد مادرم جویای احوالش شد. اول چند فحش آب داربارمملکت و دولت و...کرد و گفت که ازاداره آب برایش اخطاریه آمده که اگر پول انشعاب را پرداخت نکند آب خانهاش قطع میشود. او چند سال پیش یکی از برندگان خوش شانس خانههای مسکن و شهرسازی بود که به عنوان خانهی اجاره به شرط تملیک تحویل مردم دادند. او از این شاکی بود که او مستاجر مسکن و شهر سازی است ولی باید پول انشعاب را اوپرداخت کند. برادرم با مامور اداره آب که آسایشش را سلب کرده بود درگیر شده بود و سیری مامور بدبخت را کتک زده بود. میگفت میترسم ادارهی برق هم مامورش را بفرستت ، بنا و معمارهم بیایند و پولشان را از من بخواهند. میگفت این چه خانهای است که به مردم دادهاند پول یک خانهی کامل را از مردم میگیرند اما من خودم خانه را گچ کاری کردهام. من خودم کف خانه را سرامیک کردهام. من خودم کابینت سفارش دادهام. میگفت چرا ما هم باید قسط خانه را پرداخت کنیم هم پول آب و ...
پی نوشت:خانهی برادرم چهار گفتگوی تمدنها ۱۲۰ واحدی ولیعصر میباشد. میتوانید از ساکنان آنجا اخبار کاملتری بگیرید.