-
برای پاکی هوا
شنبه 25 خردادماه سال 1387 11:25
۱) :روز جمعه ۲۴/۳/۱۳۸۷همراه با دوستان به ارتفاعات کوه گنو رفتیم تا به مناسبت روز محیط زیست که چند روزی هم ازش گذشته ، آشغال هایی که فضای خوب کوه گنو را نا زیبا کرده اند جمع آوری کنیم . ۲):بعد از اینکه آشغال ها را جمع آوری کردیم ، احمد کارگران و محمد بانوج با همکاری بعضی دیگر ازدوستان کاری را با همان آشغال های جمع آوری...
-
ایرانی که ماییم
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1387 10:27
با توجه به اینکه بازی های فوتبال جام ملتهای اروپا با بازی های مقدماتی جام جهانی فوتبال ( بازی ایران و امارات ) تقریبا همزمان بود یک چیز نظرم را خیلی جلب کرد و آن اینکه نظم ،تسلط و خونسردی بازی های اروپایی در مقابل شلختگی ، بی نظمی و شتاب زدگی بازی های ایران . این تفاوت چند دلیل دارد که یکی شان را به طور مختصر شرح می...
-
بندی برای من
یکشنبه 19 خردادماه سال 1387 14:04
وقتی دستامو باز کرد اولین چیزی که به ذهنم اومد فرار بود اما او خیلی زبل به نظر می آمد حتما با این وزنی که من داشتم منو می گرفت باید فکر دیگه ای می کردم چون اصلا وقت نبود و ماشین می خواست حرکت کنه . در گوشش آروم گفتم : رو پشتم یه چیزی هست که باید درش بیاری چون اینطوری تو ماشین راحت نیستم . با نگاهی تحقیر آمیز و متعجبی...
-
نقاشیخاک
شنبه 11 خردادماه سال 1387 13:55
۱۱/۳/۱۳۸۷ نقاشیخاک احمد کارگران در بوستان کیش برگزار شد . در آخر تشکر از همه ی محیطی کاران و کسانی که باعث برگزاری چنین برنامه هایی هستند .
-
شب و من و...
سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 08:46
وقتی آهسته سر و پایت را به دلم زدی نان را تختهی زنم کردی پشت این اتصالات پشت این دم و باز دم سرد کنارٍ هیچٍ دریا میشدم و وزق آب پشههای رابطهمان را میخورد. سرد بودی آنشب اما یخ نه آخ نه تو آب شدی و مهتاب نبود و من پشت نازکت را خواب شدم. شب میشد هر دم بر من و تو دقایق را ایست میکشیدی! نعره جان من خاموش در درونت ....
-
پایان دو آغاز
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1387 13:33
در بیست و هفتم و بیست وهشتم اردیبهشت یکهزاروسیصد و هشتاد هفت قرار براین بود که جشن روز جهانی تئاتر در بندرعباس اجرا شود ، که برگزار شد اما... در روز دوم جشنواره قرار براین بود که تئاتری ویژه از هنرمندان انجمن نمایش بندرعباس اجرا شود . ویژه از آن جهت که پیشکسوتانی از قبیل محمدعلی قویدل که دیر سالیست به روی صحنه نیامده...
-
گلبرگهای سرخ
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1387 12:19
وقتی که شب فرا می رسد باد گلبرگهای گل سرخ را روی آب های چشمه شناور می سازد با گذشت سالیان دراز زیر آفتاب و باد و باران دیوارها فرسوده می شوند تمامی آن ها از صبح اولین روز تابستان با قلبی پرآواز آمدند و ناگهان با نوک اسلحه هایشان واژه های شگفتی بر روی دیوار نوشتند بوته گل سرخ بر روی دیوار بدون هدف دنباله روست هر سال...
-
شبیه به هیچ
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1387 11:17
با خبر مرگ یکی از دوستانم در قلبم مرگ را نزدیک احساس کردم . مثل جرقه بود به ذهن خواب آلوده ام . همیشه در ذهن نا آگاهم جاودانگی عجیبی بود اما حالاحقیقت مرگ را بر روحم شفاف لمس می کنم. تا به حال شاهد مرگ جوانان بسیار بوده ام اما گویی در خواب زنده گی می کردم که هیچ گاه خودم را در بستر مرگ نمی دیدم یا شاید ترس بسیاری که...
-
اینجا نه کسی می میرد...
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1387 13:25
میخواستم در مورد موسیقی و ارتباطش با مردم هرمزگان بنویسم ، اما چیزی که نوشتم این شد ... به جرات می توان گفت که هرمزگان به لحاظ موسیقی متنوع ترین استان کشور است که در دنیا هم حرفی برای گفتن دارد ، اما به ندرت پیش می آید فضایی که هنرمندان موسیقی در آن به اجرای کار های خود بپردازند. اما دراول سال جدید اتفاقی بزرگ در...
-
یک داستان ذن( از مجموعه گوشت ذن استخوان ذن)
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1387 09:27
سه دوست از کوهستانی می گذشتند و با هم هیچ نمی گفتند . بر سر یک تپه ی بلند مردی نشسته بود ، اولی گفت: گمانم غم بسیار دارد که اینگونه درمانده بر سر این تپه نشسته . دومی گفت: نه دارد کوههای زیبا را تماشا می کند ، کسی که در کوه خانه دارد غصه ندارد . سومی گفت : من می گویم دارد مناجات می کند ، از بالا به خدا نزدیکتر است...
-
چرا نه؟
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 12:45
مراسم عروسی در هرمزگان یکی متنوعترین مراسمی است که در ایران مرسوم است و هنوز هم پا به جاست.این جشنی است که سراسر با موسیقی و کیکنگ و چاک همراه است و در چند شبانه روزبرگزارمیشود . شب حنا بندان (حنیر دزی) که اولین شب این مراسم است که به شکلی بی سر و صدا ست و اقوام نزدیکتر در این شب دور هم جمع میشوند . شب دوم باز حنا...
-
تعطیلات
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1387 12:39
برای من این تعطیلات بسیار خوب بود . خیلی از جاهایی که دوست داشتم رفتم و دیدم . شقایق وحشی (ارتفاعات کوه گنو) اولین جایی که خیلی دوست داشتم برم روستای کهنوج گنو بود که در ارتفاعات کوه گنو قرار دارد و بسیار خوش آب و هواست و بکر .بسیاری از میوه های سرد سیری مثل: به ـ سیب ـ انگور ـ وبسیاری دیگر از میوه را دارد. درخت سیب...
-
بی تو گپ بودم
شنبه 25 اسفندماه سال 1386 14:14
وقتی مِه چه بسیارگپ بودم (بی تو)و دو اُمزه ، اِشنو اُمزه بی تو .بی تو سفر با همه ی مغزم با همه ی دستُم رَفتم اما تنها . شعر اُمگفت ، فُحش اُمدا، بازی اُمکه نمایش ، نماز اُمخوند و نیایش ، کتاب هر دستی که هَسته باز و ساز اُمزه با وَهری که از تومهَسته مَخونده بَه دُنباِلتروم ، دو اُمکَند توپ به دست، گَشت لطافت تو، دست به...
-
من
یکشنبه 19 اسفندماه سال 1386 09:30
همان طور که سخت زاده شده ام روزگاری سخت خواهم مرد چونان که پایم بی هیچ راهی پیمود کوره راه های تنگ و تاریک هستی. برایم از من بخوان که حس نمیشوم برای خودم.
-
نقاشی
یکشنبه 12 اسفندماه سال 1386 11:14
جغد و الهیات و یهود پیامبر جغد و در اعماق سکوت کردن جغد و پشیمانی که بود جغد و قبر زنده های در گور خفته جغد و هوس بارداری جغد سرشار جغد و صلح جنگجویانه جغد و چروک های چرکین چرچیل جغد در پست وقتی که مدرن است جغد و هیجان شراب نخورده ای که هست جغد وستم
-
افقها
یکشنبه 5 اسفندماه سال 1386 11:32
دیوار اتاقم افقها را نمی فهمد حتا با نصیحت تابلویی زیبا. محمدی
-
برای محمد سایبانی
چهارشنبه 24 بهمنماه سال 1386 12:36
دیروز عصر با بربچ رفتیم تیر اندازی با کمان مجموعه هفت تیر مثلا مسابقه بود و نفرات برتر هم اعلام شدند من از آخر اول شدم و برای اولین بار بود که با کمان تیر اندازی میکردم . این عکس محمد سایبانی که خیلی دوسش دارم . با همهی ارادت تقدیمش میکنم.
-
بابا غلام
چهارشنبه 24 بهمنماه سال 1386 09:55
از بابا غلام که گذشتیم مادر غلام گریست چشمی تنها مانده بود به اتوبانها که همه بن بست و لایتناهی . از بابا غلام که گذشتیم می دانم که درد است وغم است و آه های مادر غلام که به خیابانها غلام گم کن با نفرین نگاه میکند بوی تن غلام دارد کوچه های باباغلام وچشمه ی خون دل که سرازیر می رود کرکسهای کشتارگاه می نوشند . از باباغلام...
-
فرهنگ لغت ۵
پنجشنبه 11 بهمنماه سال 1386 14:28
1 چیپیری:(cheperi) کوچک و خرد ، خردسال .چیرووک ،چپرتک و چی چیرو هم گفته میشود. ۲ آووس:(Avoos) باردار ، حامله ۳ کوش:(kaush) بادی که از جنوب شرقی میوزد و اگر آسمان ابری باشد ابرها را میبرد. ۴ کورگم: (korgom) منظور گم شدنیست که هیچ گاه پیدا نشود . ۵ چلسمه :( chelesma) همان تنقلات است ، خوراکی های مانند آجیل و لواشک و ......
-
سپیده دمان را می جست
پنجشنبه 4 بهمنماه سال 1386 09:43
همه چیز از آنجا شروع شد که پسر رییس بانک محلمان به خاستگاریم آمد. او فقط یک یا دو بار مرا در بانک دیده بود ، نمیدانم چرا این کار را کرد . همه ی فامیل و دوستانم مرا خیلی خوشبخت می دانستند که یک همچین آدمی به خاستگاریم آمده که نه سنم به او می خورد و نه آنقدر زیبا یم که بخواهد شیدایم باشد و نه مال منالی داشتیم که بخواهد...
-
نقاشی
پنجشنبه 27 دیماه سال 1386 10:18
جغد و گاهی بودن مثل سزیف جغد و سرزنش جغد و از دست رفته ها ها ها ی قله ی خودش جغد و ترانه معصوم زن در هلهلهای سرشار مرد وقتی که شب است جغد و به ته رسیدن جغد و دور جغد و ارتباط با جهان هفتم این کارها را بین سالهای ۸۰ تا ۸۵ با برنامه ی paint ویندوز xpکشیده ام . برای خودم بسیار عزیز هستند به دلیل مشکلاتی کارهای دیگر را...
-
آشتی کن پدرم ...
شنبه 15 دیماه سال 1386 10:29
پدر ! پدر سوخته در باران چقدر تابلوست درونت کشته ی چشمت کنتور آبم. خیس است و تر رها شده باد که است که می خواند جن و پریزاد. آشتی آشتی آشتی واژه ی چاق گوشتی پدر پدر پدر انتخاب آخرین مادر . قبض از راه و کوره راه چفتک فرسوده آبها و جیبهای تهی از دوستت دارم ها در سینه های تراش خورده از خنجر پدر ! گهیب را تو پیر کردی گهیب...
-
اول کهنگی
یکشنبه 2 دیماه سال 1386 13:07
تو بهتر شیر می دادی گر چه من حیوان بودم و خونت را پدر می ریسیدم. من اول انبساطم اول درخت جای ربط بی نقطه ی زمان . من اول زن بودم گر چه تنم را کرم خورد وماه با خندیدنش خود را کشت. من من اول چقدر خوب می دید عکس قاب شده ی آینه ام را آهایییییییییی" خط استوا :کمر زمین را ول کن ما ترکیدیم. لبهای بسته ی تکرار زمزمه ی...
-
گزارشی از شعر خوانی در لنج (یکی از برنامه های کنگره شعر و قصه
پنجشنبه 29 آذرماه سال 1386 14:01
واین جغد ها در قشم شکار شد .۲۳/۹/۸۶
-
اتاقک سرد ارث پدری
سهشنبه 20 آذرماه سال 1386 14:33
چندین سال است در اتاقک سرد ارث پدریم به خواب رفتهام و مادرم سفرش را هنوز کوتاه نیامده که حاصل جانش را خوانا باشد . پدرم که افتاده ی تاریخ آن روزی پاییز ۱۳۶۱ بود هم. خدا بیگاه از آسمان به سرم قلقلک گریه آوری میدهد . کنج میشوم بر اتاقک تا انزوای خویش را جا باشم. امروز هوا چه بسیار بود و تنها در سردی اتاقک چه جان...
-
فرهنگ لغت بندری (۴)
یکشنبه 11 آذرماه سال 1386 09:40
۱ انگواه :(angovah) توجه ـ نظر داشتن ـ تحویل گرفتن. حرف زدن و هم صحبت شدن ۲ جک :(jak) پارچ آب. کلمه انگلیسی می باشد. ۳ دولاخ : (Dolakh) جوراب ۴ دورونی :(Doroni) طنابی که از برگهای درخت خرما بافته می شود . ۵ رشمون :(Reshmon) نخ ـ ریسمان. معمولا به نخ نازک می گویند. ۶ کپوشا : (Kapusha) وازگون ـ وارونه و هر چیزی که به...
-
جایی برای همان همیشگی ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
شنبه 3 آذرماه سال 1386 13:20
باز هم جشنواره سوره به همان شکل و شمایل سالهای قبل است و نمایشهای به اجرا در آمده مانند فرم ده پانزده سال پیش اما خیلی ضعیف و سطحی. کارهایی که فرم اجرایشان مانند تئاتر های استاد حبیب زاده و مرحوم زارعی است که در زمان خودشان تئاترهای بسیار خوبی بودند و گاهن به جشنواره های سراسری راه می یافتند و افتخاراتی را نیز برای...
-
سغ کرمی
سهشنبه 22 آبانماه سال 1386 14:58
وَختی خیلی کوِچکروم زیاد لهر عومو ما مرفته و پهلو چوکی شو ون ممند.مورتو زیاد امه گپ ته نهه . به او زمون چوک خاشیه ولی پتو شو نهه دو تا که شو سر کنیم .یه شو که شو سردی و نئشی شهند به ایکو مورتو :بره یه تا پتو خاش بیا بی خوت تا شوون ایهمه کلومچ نبی . با خوم که فکر امزه امدونست اگه به مم ما بگم که ناوالت پتوش واگرم...
-
فرهنگ لغت بندری (۳)
یکشنبه 13 آبانماه سال 1386 12:08
۱۳۸۶/۷/۱۲ ساحل خواجه عطاء کرابو (Karaboo ) :اسب آبی. تقریبا چهل سال پیش این موجودات به کنار سواحل بکر بندرعباس میآمدند و آنجا استراحت می کردند .قدیمیها خوب بیاد دارند. کربه ( Karba ) : آفتابه ای که از گل ساخته میشد و مورد استفاده ی مردم بود. ووغار ( Wughar) :جزر. پایین رفتن آب دریا سَمِر ( Samer ): معلق و پا در هوا....
-
شعر هم اگر گفته باشم که بدتر...
پنجشنبه 3 آبانماه سال 1386 12:39
شعر هم اگر گفته باشم که بدتر نه علی بهداشت می داند نه بورخس. ماه در شب خردی ستاره ها را حذف می کند من شکل نان می کشم جان می کشم. چه حرفهایی چه شعر هایی کسی مرا درک نمی کند کسی مرا خر نمی کند کسی مرا در * نمی کند خب حسابی درکت کنند که زنده نیستی خرت کنند که ناراحت می شوی درت کنند که بر نمی گردی گم می شوی. چشم براهم تا...